دل رفت ؛ ولی بار دگر در به در آمد
دل رفت ؛ ولی بار دگر در به در آمد
عاشق نشدی ؛ قصه ما هم به سر آمد
دیدار تو غم بود و نبودت ؛ غم دیگر
این درد نرفتست که درد دگر آمد
خودکار به لب برده ای از عمق تفکر
خودکار به لب رفت ولی نیشکر آمد
با چشم ترم هر غزلم را به تو دادم
هر بیت ترم در نظرت بی اثر آمد
صد میوه نوبر به تو بخشیدم و امروز
جای ثمرم بر کمرم ؛ این تبر آمد
با دیدن رخساره یکتا ی تو دل رفت
دل رفت ولی بار دگر ؛ در به در آمد
#سید_امیر_
عاشق نشدی ؛ قصه ما هم به سر آمد
دیدار تو غم بود و نبودت ؛ غم دیگر
این درد نرفتست که درد دگر آمد
خودکار به لب برده ای از عمق تفکر
خودکار به لب رفت ولی نیشکر آمد
با چشم ترم هر غزلم را به تو دادم
هر بیت ترم در نظرت بی اثر آمد
صد میوه نوبر به تو بخشیدم و امروز
جای ثمرم بر کمرم ؛ این تبر آمد
با دیدن رخساره یکتا ی تو دل رفت
دل رفت ولی بار دگر ؛ در به در آمد
#سید_امیر_
۱.۶k
۰۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.