♡وقتی فروخته میشی بهش ..........♡
♡وقتی فروخته میشی بهش ..........♡
♡PART........4♡
ادامه پارت ۴
میا:جمین که اذیتت نکرد
ا.ت : نه
ا.ت:راستی سو جین و جوکیونگ و دایون امدن؟؟ (ی چیز دیه سو جین دوست صمیمی ا.ت و میا هست و همه چی میا و ا.ت رو میدون و همین طور جوکیونگ و دایون)
میا:نه نمیدونم
ا.ت: حتما زهرا خواب مونده ویلیا هم داره صبحونه میخوره شیدا هم شاید تو راهه؟؟😕
میا: راست میگی شاید☹️
۲ دقیقه بعد
زهرا: سلا..م....خ..واب..موندم....ببخشید(نفس نفس زدن)
ا.ت:سلام باشه بشین
میا: سلام اشکال نداره بشین حالا
ویلیا: سلام خوبین ببخشید دیر شد داشتم ارایش می کردم
ا.ت: سلام ولش کن بشین
میا: بیا بشین
زهرا:سلام بشین
۱ دقیقه بعد
شیدا:سلام ببخشید دیر شد....تو راه بودم داشتم خوراکی می گرفتم
ا.ت :سلام نه حالا چی گرفتی
میا : سلام چی گرفتی هاا
زهرا: چی خردییی راستی سلام
ویلیا:سلام.....چی گرفتی؟؟؟(
شیدا: این برای ا.ت هست.....
ا.ت:مرسی شیدا جونممم
شیدا:این برای میا هست...
میا:ممنون شیدا
شیدا:این برای زهرا..
زهرا:ممنونم
شیدا:این برای ویلیا....
ویلیا: ممنونم ازت
شیدا:اینم برای خودم هست......
پایان
♡PART........4♡
ادامه پارت ۴
میا:جمین که اذیتت نکرد
ا.ت : نه
ا.ت:راستی سو جین و جوکیونگ و دایون امدن؟؟ (ی چیز دیه سو جین دوست صمیمی ا.ت و میا هست و همه چی میا و ا.ت رو میدون و همین طور جوکیونگ و دایون)
میا:نه نمیدونم
ا.ت: حتما زهرا خواب مونده ویلیا هم داره صبحونه میخوره شیدا هم شاید تو راهه؟؟😕
میا: راست میگی شاید☹️
۲ دقیقه بعد
زهرا: سلا..م....خ..واب..موندم....ببخشید(نفس نفس زدن)
ا.ت:سلام باشه بشین
میا: سلام اشکال نداره بشین حالا
ویلیا: سلام خوبین ببخشید دیر شد داشتم ارایش می کردم
ا.ت: سلام ولش کن بشین
میا: بیا بشین
زهرا:سلام بشین
۱ دقیقه بعد
شیدا:سلام ببخشید دیر شد....تو راه بودم داشتم خوراکی می گرفتم
ا.ت :سلام نه حالا چی گرفتی
میا : سلام چی گرفتی هاا
زهرا: چی خردییی راستی سلام
ویلیا:سلام.....چی گرفتی؟؟؟(
شیدا: این برای ا.ت هست.....
ا.ت:مرسی شیدا جونممم
شیدا:این برای میا هست...
میا:ممنون شیدا
شیدا:این برای زهرا..
زهرا:ممنونم
شیدا:این برای ویلیا....
ویلیا: ممنونم ازت
شیدا:اینم برای خودم هست......
پایان
۳.۵k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.