وقتی فروخته میشی بهش اما.........♡
وقتی فروخته میشی بهش اما.........♡
♡PART.....5♡
شیدا: اینم برای خودم....
میا: راستی ا.ت چرا راجب اون پسره نمیگی (خنده شیطانی)
ویلیا: کدوم پسره؟؟(کنجکاو و سرد)
زهرا: چی پسره نکنه دوست پسر داری ما خبر نداشتیم دختر(خنده)
شیدا:جاااااااااان پسسسسرررر بگو بهمون زود باش اسمش چیه اصن چه شکلیه خوشگله؟ جذابه؟(با لحن کنجاو)
شیدا ویلیا زهرا میا: بگو زو باش زود باش (بلند)
ا.ت:باشه الان میگممممم ایییییش
ا.ت: خوب راستش اسمش جیمینه خوشگله مهربونه ولی کراشه منکه کراش زدم ولی یکم اشناس فکر کنم دوست پدرم پسرش باشه شک دارم
شیدا: نه بابا اون نیست
ویلیا: ۱۰۰ در صد خودش می باشد
میا: اجی جون خودشه
زهرا: بس کنین دیگه ایش حال شغلش رو میدونی ؟
ا.ت: نوچ
ا.ت: جمع جور شید استاد امد
استاد: سلام خوب امروز ی معادله ریاضی جدید یاد میدم و بعدش امتحان میگرم و فقط ی دونه ازش میدم
همه: استاد نه امتحان نه
استاد :باشع
۱۰ دقیقه بعد یاد گیری
استاد: خوب امتحان شروع شد
همه: نهههه
استاد: سوال ۱.........
سوال ۲.......
.....
......
...........
....
...
استاد: اینم سوال ۲۰ خوب حل کنید
ا.ت: شیدا جواب سوال ۱ و ۲ و ۳ و ۴ چنده
شیدا: اینه ..........................بنویس
ا.ت: باشه
شیدا : سوال ۵ و ۶ و ۷ و ۸ و ۹ چیه میشه
ا.ت : بیا اینو بیگر برگه رو نوشتم توش
زهرا : سوال ۱۰ و ۱۱ چیمیشه
۲۰ دقیقه بعد امتحان
استاد: ا.ت شی ومیا و شیدا و زهرا و ویلیا بیان پایه تخته سوال ۴ ما ا.ت ۳ مال زهرا ۲ مال ویلیا که ۴ هم شیدا ۱ مال میا
۱۰ دقیقه بعد
ا.ت: میا کمک😢😢
میا: شیدا کمک😭😭
شیدا: زهرا کمک😥😥
زهرا: ویلیا کمک😖😖
ویلیا: ای بابا جوابش میشه این......🤣😂
و در اخر کلاس تمام شد
ا.ت: اخیش کلاس تموم شد از دست استاد نجات پیدا کردیم
شیدا: اره بابا
زهرا: با اون امتحان مسخره
میا: اره بابا خیلی سوالاش سخته
ویلیا: راست میگین
ا.ت: من برم خدافض
میا ویلیا زهرا شیدا: خدااااااحاااافضضضضض
ا.ت ویو
دیدم ی ون مشکی جلو دره دیدم جیمین توشه رفتم سوار شدم
ببخشید بچه ها کمه چون فردا امتحان دارم
♡PART.....5♡
شیدا: اینم برای خودم....
میا: راستی ا.ت چرا راجب اون پسره نمیگی (خنده شیطانی)
ویلیا: کدوم پسره؟؟(کنجکاو و سرد)
زهرا: چی پسره نکنه دوست پسر داری ما خبر نداشتیم دختر(خنده)
شیدا:جاااااااااان پسسسسرررر بگو بهمون زود باش اسمش چیه اصن چه شکلیه خوشگله؟ جذابه؟(با لحن کنجاو)
شیدا ویلیا زهرا میا: بگو زو باش زود باش (بلند)
ا.ت:باشه الان میگممممم ایییییش
ا.ت: خوب راستش اسمش جیمینه خوشگله مهربونه ولی کراشه منکه کراش زدم ولی یکم اشناس فکر کنم دوست پدرم پسرش باشه شک دارم
شیدا: نه بابا اون نیست
ویلیا: ۱۰۰ در صد خودش می باشد
میا: اجی جون خودشه
زهرا: بس کنین دیگه ایش حال شغلش رو میدونی ؟
ا.ت: نوچ
ا.ت: جمع جور شید استاد امد
استاد: سلام خوب امروز ی معادله ریاضی جدید یاد میدم و بعدش امتحان میگرم و فقط ی دونه ازش میدم
همه: استاد نه امتحان نه
استاد :باشع
۱۰ دقیقه بعد یاد گیری
استاد: خوب امتحان شروع شد
همه: نهههه
استاد: سوال ۱.........
سوال ۲.......
.....
......
...........
....
...
استاد: اینم سوال ۲۰ خوب حل کنید
ا.ت: شیدا جواب سوال ۱ و ۲ و ۳ و ۴ چنده
شیدا: اینه ..........................بنویس
ا.ت: باشه
شیدا : سوال ۵ و ۶ و ۷ و ۸ و ۹ چیه میشه
ا.ت : بیا اینو بیگر برگه رو نوشتم توش
زهرا : سوال ۱۰ و ۱۱ چیمیشه
۲۰ دقیقه بعد امتحان
استاد: ا.ت شی ومیا و شیدا و زهرا و ویلیا بیان پایه تخته سوال ۴ ما ا.ت ۳ مال زهرا ۲ مال ویلیا که ۴ هم شیدا ۱ مال میا
۱۰ دقیقه بعد
ا.ت: میا کمک😢😢
میا: شیدا کمک😭😭
شیدا: زهرا کمک😥😥
زهرا: ویلیا کمک😖😖
ویلیا: ای بابا جوابش میشه این......🤣😂
و در اخر کلاس تمام شد
ا.ت: اخیش کلاس تموم شد از دست استاد نجات پیدا کردیم
شیدا: اره بابا
زهرا: با اون امتحان مسخره
میا: اره بابا خیلی سوالاش سخته
ویلیا: راست میگین
ا.ت: من برم خدافض
میا ویلیا زهرا شیدا: خدااااااحاااافضضضضض
ا.ت ویو
دیدم ی ون مشکی جلو دره دیدم جیمین توشه رفتم سوار شدم
ببخشید بچه ها کمه چون فردا امتحان دارم
۲.۴k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.