دوباره پاییز اومد و خش خش برگا زیر پا

دوباره پاییز اومد و خش خشِ برگا زیرِ پا
تو بگو صدای پات،تو کوچه ها رو چه کنم
می ره از یادِ دلم کوچِ تو گاهی،تو بگو
حرفِ کوچ و رفتنِ چلچله ها رو چه کنم
آره ، بارون میشوره اشکِ غم آلودِ منو
بغضِ سنگینِ غروب و گِلِه ها رو چه کنم
تو اَزَم دوری و این نداشتنت سهمِ منه
دردِ این دوری و این فاصله ها رو چه کنم
گیرم این اشکارو خشکوندم و رفتم تو سکوت
تو بگو گریه و سرخیِ هوا رو چه کنم
پیچِ موهاتو کشیدی رو دیوارِ خونمون
عطرتو که می پیچه تو کاه گِلارو چه کنم
تو بهم گفتی دلم تنگته ماهو ببینم
پس بیا خودت بگو، ماه و شبارو چه کنم
دیگه از اشکایِ من اشکِ خدا در اومده
اشکِ من هیچی،بگو اشکِ خدا رو چه کنم
دیدگاه ها (۷)

‍ باران بزند چتر و من و یار خوش استشب تا سحرش پیاده بسیار خو...

تا لحظه ی مرگ چشم من منتظر استآرامش قلب عاشقم در سفر استدل ب...

چقدر دورم از آن سالها که فاصله ام فقط میان من و تو کمی پریدن...

چه کنم " سهل " نشد ، ماتمِ فرموده ی منآه .... ای دستِ فلک ،...

عاشقانه های شبنم

در حسرتم که با تو دمی گفت و گو کنمشاید به سحر عشق، ترا زیر و...

در حسرتم که با تو دمی گفت و گو کنمشاید به سحر عشق، ترا زیر و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط