Part44
#Part44
نیستن هممون ناراحت بودیم که گوشیه نامجون زنگ خورد+کیه نامجون:بیچاره شدیم پی دی نیمه سریع جواب دادنامی:بله پی دینیم...چی ...اره دیدیم...ن اونجورکه فکرمیکنین نیس...براتون توضیح میدیم...باشه الان میایم وقط کردجیمین:چی گف چیشدنامی:بایدبریم کمپانی همتون بلندشین بلندشدیمورفتیم اماده شدیموراه افتادیم سمت کمپانی......نامجون
بعدازشنیدن حرفای کوک وهیتاواینارفتیم سمت کمپانی رسیدیم به اتاق پی دی نیمودرزدیم که گف بیاین تووقتی رفتیم توباپی دی نیم اعصبانی روبه روشدیمورومبلانشستیم پی دی:معلوم هس شمادارین چه غلطی میکنین+ماهیچ کاری نمیکنیم پی دی نیم لطفا اروم باش پی دی:هیچ کاری نمیکنین پس این عکساچیه هان فقط یه مدت به حال خدتون گذاشتم ببینین چیکارکردین نامی:اولااین عکساقضیه داره بزارین براتون میگیم دومااین مابودیم که شماروبه اینجارسوندیم ولی شمابه جای حمایت کردن ازماچیکارکردین هان میخواین یه گروه دیگروجایگزین ماکنین فکرکردین خبرنداریم پی دی:کی همچین حرفی زده شوگا:نیازی به گفتن نیس داریم میبینیم جین:دقیقاهمیشه دوسه ماه قبل ازاتمام قراردادیکی جدیدمینوشتین ولی الان دوهفته دیگه بیشترتااتمامش نمونده وهنوزشماهیچ قراردادی ننوشتی پی دی:الان مسئله مهمتری هس این عکساچیه جونگکوک شی جونگکوک بهم یه نگاهی کردوگف:این حقیقت نداره شایعس تویه تصمیم انی گفتم:ماباچندتادخترایرانی داریم زندگی میکنیم تعجب همشونواحساس کردم ولی به روی خودم نیوردم پی دی کوبیدبه میزوگف:چیییی چی داری میگی نامجون +حقیقتواون خترابی پناه بودنوجون مارونجات داده بودن نمتونستیم توی کوچه بزاریمشون تاادمای عوضی تیکه پارشون کنن اوناتوی کشورماجاییونداشتن پی دی:چیی نکنه همون دخترای توی اون مهمونی اون وو رومیگی جیمین:بله درسته همون دختران که ازکمپانی بیشترحواسشون بهمون بود پی دی:دارین شوخی میکنین دیگه به شماچه اخه مگه این کشور ناجی دیگه ای به غیرازشمانداره اصلامیدونین شماکیین شماخواننده های جهانین میفهمین اینو+قبل ازاینکه خواننده جهانی باشیم ادمیم شمام باید بفهمین اینو پی دی:بله بله شمام ادمین برای همینم الان فقط یکیشونوکه دیدیم حاملس مگه ن جونگکوک کوک:اون حامله نیس پی دی:اها اره نکنه گردافشانی کردی جونگکوک کوک:مرتیکه حرف دهنتوبفهم اونادخترای پاکین اونامسلمونن ماهم هیچ وقت بهشون دست نزدیم حتی موهاشونم ندیدیم کوک به مرزجنون رسیده بودتاحالااینجوری ندیده بودمش ادمی نبودکه انقد عصبی بشه دستشوگرفتمووادارش کردم اروم باشه پی دی:پس این عکسای کوفتی چیه +گفتیم که حقیقت نداره اونادعواکردن
نیستن هممون ناراحت بودیم که گوشیه نامجون زنگ خورد+کیه نامجون:بیچاره شدیم پی دی نیمه سریع جواب دادنامی:بله پی دینیم...چی ...اره دیدیم...ن اونجورکه فکرمیکنین نیس...براتون توضیح میدیم...باشه الان میایم وقط کردجیمین:چی گف چیشدنامی:بایدبریم کمپانی همتون بلندشین بلندشدیمورفتیم اماده شدیموراه افتادیم سمت کمپانی......نامجون
بعدازشنیدن حرفای کوک وهیتاواینارفتیم سمت کمپانی رسیدیم به اتاق پی دی نیمودرزدیم که گف بیاین تووقتی رفتیم توباپی دی نیم اعصبانی روبه روشدیمورومبلانشستیم پی دی:معلوم هس شمادارین چه غلطی میکنین+ماهیچ کاری نمیکنیم پی دی نیم لطفا اروم باش پی دی:هیچ کاری نمیکنین پس این عکساچیه هان فقط یه مدت به حال خدتون گذاشتم ببینین چیکارکردین نامی:اولااین عکساقضیه داره بزارین براتون میگیم دومااین مابودیم که شماروبه اینجارسوندیم ولی شمابه جای حمایت کردن ازماچیکارکردین هان میخواین یه گروه دیگروجایگزین ماکنین فکرکردین خبرنداریم پی دی:کی همچین حرفی زده شوگا:نیازی به گفتن نیس داریم میبینیم جین:دقیقاهمیشه دوسه ماه قبل ازاتمام قراردادیکی جدیدمینوشتین ولی الان دوهفته دیگه بیشترتااتمامش نمونده وهنوزشماهیچ قراردادی ننوشتی پی دی:الان مسئله مهمتری هس این عکساچیه جونگکوک شی جونگکوک بهم یه نگاهی کردوگف:این حقیقت نداره شایعس تویه تصمیم انی گفتم:ماباچندتادخترایرانی داریم زندگی میکنیم تعجب همشونواحساس کردم ولی به روی خودم نیوردم پی دی کوبیدبه میزوگف:چیییی چی داری میگی نامجون +حقیقتواون خترابی پناه بودنوجون مارونجات داده بودن نمتونستیم توی کوچه بزاریمشون تاادمای عوضی تیکه پارشون کنن اوناتوی کشورماجاییونداشتن پی دی:چیی نکنه همون دخترای توی اون مهمونی اون وو رومیگی جیمین:بله درسته همون دختران که ازکمپانی بیشترحواسشون بهمون بود پی دی:دارین شوخی میکنین دیگه به شماچه اخه مگه این کشور ناجی دیگه ای به غیرازشمانداره اصلامیدونین شماکیین شماخواننده های جهانین میفهمین اینو+قبل ازاینکه خواننده جهانی باشیم ادمیم شمام باید بفهمین اینو پی دی:بله بله شمام ادمین برای همینم الان فقط یکیشونوکه دیدیم حاملس مگه ن جونگکوک کوک:اون حامله نیس پی دی:اها اره نکنه گردافشانی کردی جونگکوک کوک:مرتیکه حرف دهنتوبفهم اونادخترای پاکین اونامسلمونن ماهم هیچ وقت بهشون دست نزدیم حتی موهاشونم ندیدیم کوک به مرزجنون رسیده بودتاحالااینجوری ندیده بودمش ادمی نبودکه انقد عصبی بشه دستشوگرفتمووادارش کردم اروم باشه پی دی:پس این عکسای کوفتی چیه +گفتیم که حقیقت نداره اونادعواکردن
۹.۵k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.