Part43.....جین
#Part43.....جین
دیروزی که این دوتااحمق ازخونه زدن بیرونونیومدن کلی نگرانشون شدیم که نکنه اینارم دزدیده باشن هممون هی توی خونه راه میرفتیمو بهشون زنگ میزدیم ولی خبری نبودامروزخوده کوک زنگ زدونامجون رفت دنبالشون اوردشون وقتی دیدیمشون دویدیم طرفشون که ببینیم کجابودن هی ازشون سوال میپرسیدیمو جواب میدادن واینکه لباساشون عوض شده بودورستاشی هم چیزی روسرش نبودیکم مشکوک بودکه گفتن افتادن توی دریاچه بیاین فکرکنیم راس میگن ککک بعدازاون رفتم تواشپزخونه تاچیزی درس کنم ولی مگه من چ گناهی کردم که برای این همه ادم تنها غذادرس کنم+یاااا چندنفرتون بیاین کمک که غذادرس کنیم رویا:الان میام وایس+ن توروخدابازمیخوای چیروبترکونی رویا:یاااجین هیونگ همشون بهمون خندیدن که گفتم:اگه اینبارچیزیوخراب کنی ازچیزدرس کردن محرومت میکنم قبوله رویا:قبوله امدکنارموگف:خب چیکارکنم جیهوپو افراومانیام امدن تواشپزخونه +شماچراامدین مانیا:امدیم کمک دیگه دوتایی نمتونین+اوکی به هرکدوم یه کارگفتمو خودمم نودل سرخ میکردم که یهوتهیونگ ازتوحال دادزد:همتون بیاین اینجابدووییین زیرگازوخاموش کردمودویدم توحال+چیع چیشده تهیونگ گوشیوبه سمتمون گرفتوگف:ببینین بدبخ شدیم یه چندتاعکس بودازکوکورستاکه توی خیابون بودنوشکم رستابرامده بودواااای خدایانامجون:کوک این چیه چیکارکردی تووکوک کلافه یه دست به موهاش کشیدوبردشون عقبوگف:ببخشیدهیونگ بایدبهت میگفتم ولی من مطمئنم که اون دختره ازمون عکس نگرفت شوگا:ینی چی درست تعریف کن ببینیم درباره چی حرف میزنی رستا:اون روزکه رفتیم خریددعوامون شدمن ازماشین پیاده شدم کوکم حواسش نبودبدون ماسک امددنبالم دوسه نفرفقط مارودیدنویکی جونگ کوکوشناخت ولی هیچ عکسی نتونست ازمون بگیره ما فرارکردیم تهیونگ:اگه عکس نگرفته پ ایناچیه رستا:نمیدونم ولی مطمئنم اون ازمون عکسی نگرفته افرارویا:حالابایدچیکارکنیم جیهوپ:جواب پی دی نیمو چیبدیم جیمین:اونوبیخیال ارمیاوساسنگارو چیکارکنیم +ساسنگاازهمه بدترن حالاچی میگن ته:یکی میگه جونگ کوک یواشکی ازدواج کرده وبچه داره یکی میگه دوست دخترقایمکیه یکی میگه جونگ کوک بهش ت.ج.ا.وز کرده حامله شده حالانمیخوادش کوک:یااچخبره مگه من جنایت کارم ایناچیه اخه ته:ایناازهمه بدتره خیلیام گفتنش+چی ته یه نفس کلافه کشیدوگف:جونگکوک بایدازگروه بره هممون توی بهتوشک بودیم ایناواقعاارمیان که دارن این چیزارومیگن کوک ازجاش بلندشدوباصدای بلندگف:گیرمم اینایی که میگن درست باشه مگه من ادم نیستم مگه من یه زندگی اروم نمیخوام مگه نمیخوام یه خانواده داشته باشم مگه ایناارمی
دیروزی که این دوتااحمق ازخونه زدن بیرونونیومدن کلی نگرانشون شدیم که نکنه اینارم دزدیده باشن هممون هی توی خونه راه میرفتیمو بهشون زنگ میزدیم ولی خبری نبودامروزخوده کوک زنگ زدونامجون رفت دنبالشون اوردشون وقتی دیدیمشون دویدیم طرفشون که ببینیم کجابودن هی ازشون سوال میپرسیدیمو جواب میدادن واینکه لباساشون عوض شده بودورستاشی هم چیزی روسرش نبودیکم مشکوک بودکه گفتن افتادن توی دریاچه بیاین فکرکنیم راس میگن ککک بعدازاون رفتم تواشپزخونه تاچیزی درس کنم ولی مگه من چ گناهی کردم که برای این همه ادم تنها غذادرس کنم+یاااا چندنفرتون بیاین کمک که غذادرس کنیم رویا:الان میام وایس+ن توروخدابازمیخوای چیروبترکونی رویا:یاااجین هیونگ همشون بهمون خندیدن که گفتم:اگه اینبارچیزیوخراب کنی ازچیزدرس کردن محرومت میکنم قبوله رویا:قبوله امدکنارموگف:خب چیکارکنم جیهوپو افراومانیام امدن تواشپزخونه +شماچراامدین مانیا:امدیم کمک دیگه دوتایی نمتونین+اوکی به هرکدوم یه کارگفتمو خودمم نودل سرخ میکردم که یهوتهیونگ ازتوحال دادزد:همتون بیاین اینجابدووییین زیرگازوخاموش کردمودویدم توحال+چیع چیشده تهیونگ گوشیوبه سمتمون گرفتوگف:ببینین بدبخ شدیم یه چندتاعکس بودازکوکورستاکه توی خیابون بودنوشکم رستابرامده بودواااای خدایانامجون:کوک این چیه چیکارکردی تووکوک کلافه یه دست به موهاش کشیدوبردشون عقبوگف:ببخشیدهیونگ بایدبهت میگفتم ولی من مطمئنم که اون دختره ازمون عکس نگرفت شوگا:ینی چی درست تعریف کن ببینیم درباره چی حرف میزنی رستا:اون روزکه رفتیم خریددعوامون شدمن ازماشین پیاده شدم کوکم حواسش نبودبدون ماسک امددنبالم دوسه نفرفقط مارودیدنویکی جونگ کوکوشناخت ولی هیچ عکسی نتونست ازمون بگیره ما فرارکردیم تهیونگ:اگه عکس نگرفته پ ایناچیه رستا:نمیدونم ولی مطمئنم اون ازمون عکسی نگرفته افرارویا:حالابایدچیکارکنیم جیهوپ:جواب پی دی نیمو چیبدیم جیمین:اونوبیخیال ارمیاوساسنگارو چیکارکنیم +ساسنگاازهمه بدترن حالاچی میگن ته:یکی میگه جونگ کوک یواشکی ازدواج کرده وبچه داره یکی میگه دوست دخترقایمکیه یکی میگه جونگ کوک بهش ت.ج.ا.وز کرده حامله شده حالانمیخوادش کوک:یااچخبره مگه من جنایت کارم ایناچیه اخه ته:ایناازهمه بدتره خیلیام گفتنش+چی ته یه نفس کلافه کشیدوگف:جونگکوک بایدازگروه بره هممون توی بهتوشک بودیم ایناواقعاارمیان که دارن این چیزارومیگن کوک ازجاش بلندشدوباصدای بلندگف:گیرمم اینایی که میگن درست باشه مگه من ادم نیستم مگه من یه زندگی اروم نمیخوام مگه نمیخوام یه خانواده داشته باشم مگه ایناارمی
۶.۶k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.