Part46
#Part46
موشکافانه داشت نگام میکرد رستا:سرت چیشده چراداره خون میادکی این بلاروسرت اورده+هیشکی چیزی نشده بروکنارمیخوام برم اتاقم رستا:توروخدابگوچیشده دارم سکته میکنم کی این بلاروسرت اورده+گفتم هیشکی که صدای بچه هاروشنیدموسریع رستاروپسش زدمورفتم طرف اتاقم تامیخواستم دروببندم پاشوگذاش لای در+چی میخوای رستاشی میخوام تنهاباشم لطفا برورستا:اینجوری نمیتونم ببینمتو برم لطفا بزاربیام توکلافه پوفی کشیمودروبازکردم که امدداخل+دروقفل کن نمیخوام فلاکسی بیادرفتم روتخت نشستموکلافه سرموانداختم پایینوموهاموچنگ زدم که اونم امدکنارم نشست رستا:چیشده جونگکوک پی دی نیم چیگف+چیزی نشده نگران نباش. ستا:پس چراسرت خونیه دیگه خونموبه جوش اورده بودکه بهش نگاکردمودادزدم +بهت میگم چیزی نشده ولم کن بزارتنهاباشم چراانقدازم سوال میکنی بهت زده نگام کردوبلندشدازدررفت بیرون بازم گندزدم خدموپرت کردم روی تختوارنجموگذاشتم روچشمام بعدیه ربع دربازشد+هیونگ لطفابرواصلاحوصله ندارم رستا:اول نگاکن بعد هیونگ هیونگ کن سریع بلندشدم که دوباره رستارودیدمکه جعبه کمک های اولیه دستش بودبااینکه سرش دادزدم ولی بازم به فکرم بوداخه چراباهام اینکارومیکنی تو دختر+چرادوباره امدی رستا:مگه نمیبینی وبه جعبه اشاره کرد قبلافکرمیکردم فقط خنگی الان میفهمم کورم هستیویه خنده کوتاکرد+اخخ ازدست زبون تو رستا:همینه که هس امدکنارم روتخت نشستوگف:بلندشوبشین تاسرتوضدافونی کنم+نمیخوادچیزی نیس یه زخم کوچیکه رستا:هرچیع بلندشووگرنه میرم اعضارومیارم بلندشدموباکلافگی نشستم که یه دستمال مرطوب برداشتوامدنزدیک ترواروم روی زخمم میکشیدتازخمموتمیزکنه ولی اخم درامدوکه دسپاچه شدوهی معذرت میخواس+اشکالنداره دخترچه هولی چیزی نگفتوضدافونی روبرداشتوریخت که یه سوزش بدی کردکه به پهلوش چنگ زدم که اخم کردازدردولی اعتنانکردوبه کارش ادامه دادودراخرم یه چسب زدبه پیشونیمونگام کردولبخندی زدرستا:تمومشد+ممنون رستا:کاری نکردم ک میگم یه چیزبپرسم بازدعوام نمیکنی انقدمظلوم گف که ازاینکه دعواش کردم پشیمون شدم+بپرس رستا:من بازم برات دردسرشدم؟+ن اصلا تقصیرمن بودکه بدون ماسک پریدم بیرون رستا:ولی اگه من اون کارونمیکردم اینجوری نمیشد نمیدونم چجوری ازت معذرت بخوام واقعادستموگذاشتم روشونشوگفتم:ت هیچ کاره بدی نکردی خدتو انقدسرزنش نکن باشه توی چشماش اشک جمع شده بوداوهومی گفتودستاشودوره گردنم انداختوبغلم کردیه لحظه تعجب کردم ولی بعدخودمم دستامودورش حلقه کردم عجیب بودولی به این اغوشکوچولونیازداشتم
موشکافانه داشت نگام میکرد رستا:سرت چیشده چراداره خون میادکی این بلاروسرت اورده+هیشکی چیزی نشده بروکنارمیخوام برم اتاقم رستا:توروخدابگوچیشده دارم سکته میکنم کی این بلاروسرت اورده+گفتم هیشکی که صدای بچه هاروشنیدموسریع رستاروپسش زدمورفتم طرف اتاقم تامیخواستم دروببندم پاشوگذاش لای در+چی میخوای رستاشی میخوام تنهاباشم لطفا برورستا:اینجوری نمیتونم ببینمتو برم لطفا بزاربیام توکلافه پوفی کشیمودروبازکردم که امدداخل+دروقفل کن نمیخوام فلاکسی بیادرفتم روتخت نشستموکلافه سرموانداختم پایینوموهاموچنگ زدم که اونم امدکنارم نشست رستا:چیشده جونگکوک پی دی نیم چیگف+چیزی نشده نگران نباش. ستا:پس چراسرت خونیه دیگه خونموبه جوش اورده بودکه بهش نگاکردمودادزدم +بهت میگم چیزی نشده ولم کن بزارتنهاباشم چراانقدازم سوال میکنی بهت زده نگام کردوبلندشدازدررفت بیرون بازم گندزدم خدموپرت کردم روی تختوارنجموگذاشتم روچشمام بعدیه ربع دربازشد+هیونگ لطفابرواصلاحوصله ندارم رستا:اول نگاکن بعد هیونگ هیونگ کن سریع بلندشدم که دوباره رستارودیدمکه جعبه کمک های اولیه دستش بودبااینکه سرش دادزدم ولی بازم به فکرم بوداخه چراباهام اینکارومیکنی تو دختر+چرادوباره امدی رستا:مگه نمیبینی وبه جعبه اشاره کرد قبلافکرمیکردم فقط خنگی الان میفهمم کورم هستیویه خنده کوتاکرد+اخخ ازدست زبون تو رستا:همینه که هس امدکنارم روتخت نشستوگف:بلندشوبشین تاسرتوضدافونی کنم+نمیخوادچیزی نیس یه زخم کوچیکه رستا:هرچیع بلندشووگرنه میرم اعضارومیارم بلندشدموباکلافگی نشستم که یه دستمال مرطوب برداشتوامدنزدیک ترواروم روی زخمم میکشیدتازخمموتمیزکنه ولی اخم درامدوکه دسپاچه شدوهی معذرت میخواس+اشکالنداره دخترچه هولی چیزی نگفتوضدافونی روبرداشتوریخت که یه سوزش بدی کردکه به پهلوش چنگ زدم که اخم کردازدردولی اعتنانکردوبه کارش ادامه دادودراخرم یه چسب زدبه پیشونیمونگام کردولبخندی زدرستا:تمومشد+ممنون رستا:کاری نکردم ک میگم یه چیزبپرسم بازدعوام نمیکنی انقدمظلوم گف که ازاینکه دعواش کردم پشیمون شدم+بپرس رستا:من بازم برات دردسرشدم؟+ن اصلا تقصیرمن بودکه بدون ماسک پریدم بیرون رستا:ولی اگه من اون کارونمیکردم اینجوری نمیشد نمیدونم چجوری ازت معذرت بخوام واقعادستموگذاشتم روشونشوگفتم:ت هیچ کاره بدی نکردی خدتو انقدسرزنش نکن باشه توی چشماش اشک جمع شده بوداوهومی گفتودستاشودوره گردنم انداختوبغلم کردیه لحظه تعجب کردم ولی بعدخودمم دستامودورش حلقه کردم عجیب بودولی به این اغوشکوچولونیازداشتم
۵.۳k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.