پلیس ابلیس part
پلیس. ابلیس. part⁷
« تهیونگ ویو »
دیدم ا.ت دیر کرده نگران شدم و خواستم برم دنبالش که دیدم پیام داد و گفت که رفته خونه یکی از دوستاش و یه ساعت دیر میاد خونه ، خیالم راحت شدم و رفتم یه فیلم گذاشتم و تا آخرش نگاه کردم و به خودم که اومدم دیدم این فیلم دو ساعته بود و ا.ت هنوز برنگشته بود ، اون گفته بود که یک ساعت دیگه میاد
دیگه خیلی نگران شدم و زنگ زدم به تک تک دوستاش ولی همه دوستاش گفتن که از صبح ا.ت رو ندیدن ، سریع کتم رو از روی دسته مبل برداشتم و سریع راه افتادم و دنبال ا.ت میگشتم
مکان گوشیم رو روشن کردم تا بتونم از طریق مکان پیداش کنم که خوشبختانه مکانش روشن بود و خیلی راحت میشد پیداش کرد
تهیونگ : چییییییییی جنگل ، اونجا چیکار میکنه !
با آخرین سرعت به سمت جنگل رفتم و ماشین ا.ت رو دیدم ولی خود ا.ت نبود ، خلاصه همینجوری داشتم با کمک مکان گوشیم دنبال ا.ت میگشتم که اون رو بی جون روی زمین پیدا کردم
وقتی این صحنه رو دیدم خشکم زد ، ا.ت رنگش مثل گچ دیوار شده بود و این من رو خیلی نگران کرده بود
سریع رفتم و برآید استایل بغلش کردم و با سرعت بردمش سمت خونه جیمین چون جیمین دکتره
« جیمین ویو »
خوابیده بودم که دیدم زنگ در خونه رو دارن هی پشت سر هم میزنن ، زیر لب چند تا فهش دادم و رفتم دم در تا ببینم کیه
جیمین : بله ؟( خوابالو )
تهیونگ : جیمین منم در رو باز کن
جیمین : واییی چی شده این وقت شب
در رو باز کردم و تهیونگ ا.ت به بغل اومد داخل
جیمین: یا خدا ا.ت چش شده همین چند ساعت پیش حالش خوب بود که ( نگران )
تهیونگ : داستانش طولانیه الان من باید چیکار کنم ( هول کرده )
جیمین : ببرش بزار رو تخت من لباس هاش رو دربیار تا من بیام
تهیونگ : وات بشین تا لباساشو جلوی توی منحرف در بیارم
جیمین : ببین من الان دوست تو نیستم من الان دکترم و میدونی دکتر ها باید به هر روشی که شده حال مریضشون رو خوب کنن ، در ضمن فرق نمیکنه اینی که الان رو دستته خواهر بزرگ ترین مافیای کره اس یا هر خر دیگه ای در هر صورت اون بیمار منه و من دکتر پس باید درمان بشه ، به هر قیمتی
( تهیونگ بزرگ ترین مافیای کره اس ولی چون ا.ت از مافیا ها بدش میاد به ا.ت چیزی نگفته )
تهیونگ : هوففف باش
بعد از سخنرانی ای که برای تهیونگ کردم رفتم تا جعبه کمک های اولیه رو بیارم
« تهیونگ ویو »
دیدم ا.ت دیر کرده نگران شدم و خواستم برم دنبالش که دیدم پیام داد و گفت که رفته خونه یکی از دوستاش و یه ساعت دیر میاد خونه ، خیالم راحت شدم و رفتم یه فیلم گذاشتم و تا آخرش نگاه کردم و به خودم که اومدم دیدم این فیلم دو ساعته بود و ا.ت هنوز برنگشته بود ، اون گفته بود که یک ساعت دیگه میاد
دیگه خیلی نگران شدم و زنگ زدم به تک تک دوستاش ولی همه دوستاش گفتن که از صبح ا.ت رو ندیدن ، سریع کتم رو از روی دسته مبل برداشتم و سریع راه افتادم و دنبال ا.ت میگشتم
مکان گوشیم رو روشن کردم تا بتونم از طریق مکان پیداش کنم که خوشبختانه مکانش روشن بود و خیلی راحت میشد پیداش کرد
تهیونگ : چییییییییی جنگل ، اونجا چیکار میکنه !
با آخرین سرعت به سمت جنگل رفتم و ماشین ا.ت رو دیدم ولی خود ا.ت نبود ، خلاصه همینجوری داشتم با کمک مکان گوشیم دنبال ا.ت میگشتم که اون رو بی جون روی زمین پیدا کردم
وقتی این صحنه رو دیدم خشکم زد ، ا.ت رنگش مثل گچ دیوار شده بود و این من رو خیلی نگران کرده بود
سریع رفتم و برآید استایل بغلش کردم و با سرعت بردمش سمت خونه جیمین چون جیمین دکتره
« جیمین ویو »
خوابیده بودم که دیدم زنگ در خونه رو دارن هی پشت سر هم میزنن ، زیر لب چند تا فهش دادم و رفتم دم در تا ببینم کیه
جیمین : بله ؟( خوابالو )
تهیونگ : جیمین منم در رو باز کن
جیمین : واییی چی شده این وقت شب
در رو باز کردم و تهیونگ ا.ت به بغل اومد داخل
جیمین: یا خدا ا.ت چش شده همین چند ساعت پیش حالش خوب بود که ( نگران )
تهیونگ : داستانش طولانیه الان من باید چیکار کنم ( هول کرده )
جیمین : ببرش بزار رو تخت من لباس هاش رو دربیار تا من بیام
تهیونگ : وات بشین تا لباساشو جلوی توی منحرف در بیارم
جیمین : ببین من الان دوست تو نیستم من الان دکترم و میدونی دکتر ها باید به هر روشی که شده حال مریضشون رو خوب کنن ، در ضمن فرق نمیکنه اینی که الان رو دستته خواهر بزرگ ترین مافیای کره اس یا هر خر دیگه ای در هر صورت اون بیمار منه و من دکتر پس باید درمان بشه ، به هر قیمتی
( تهیونگ بزرگ ترین مافیای کره اس ولی چون ا.ت از مافیا ها بدش میاد به ا.ت چیزی نگفته )
تهیونگ : هوففف باش
بعد از سخنرانی ای که برای تهیونگ کردم رفتم تا جعبه کمک های اولیه رو بیارم
- ۱.۵k
- ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط