Part10:
Part10:
_ دلم میخواد همیشه هروز و هر شب هر ساعت هر ثانیه کنارم باشی
+ تو واقعا احساساتت جدیه یعنی نمیگی حالا برا سرگرمی دوست دخترم باشه
_ معلومه که نه اصلا اگه جواب بله رو ازت بگیر تا هروقت که بشماسیم دوست دختر دوست پسر میمونیم ولی وقتی کامل شناختیم عمرا بزارم همینجوری باشیم
+ جناب رئیس حالا ببین اصلا جواب بله میگری
_ یکاری میکنم که بگیریم جواب بله
+ مطمئنی از خودتا
_ صد درصد
دیگه هیچی نگفتیم همینجوری ساکت بودیم که خوابم برد و دیگه هیچی نفهمیدم
صبح باصدای الارم گوشیم از خواب بیدارم شدم ساعت ۷ بود باید میرفتم سرکار اما برام سوال بود که چجوری اومدم رو تختم
پاشدم رفتم دستشپیی لباسمو پوشیدم دیر شده یود با عجله رفتم پایین دیدم رو میز پر. از صبحونس کوک داره قهوه میریزه
+ عا رئیس مگه شما از این کارا بلد یودین
_ رییس بلد نبود ولی کوک بلده
+ عجب خب من دیگه برم دیر شده
_ کجاااااا هیچی نخوردی هموزز
+ دیر شده
_ من که ریسم هنوز نرفتم
+ کارمندا باید زودتر از رئسشون در محل کار حاضر باشند
_ تویه کارمند معمولی نیستی تو کسی هستی که رئیست خاطر خواشه
+ خب حالا اول صبحی مخ نزن
_ بیا بشین
رفتم برام صندلی رو کشید عقب نشستم خودشم نشست
+ یااا من الان حس بدی دارمم
_ چی چرا حالت خوب نیس میخوای بریم دکتر
+ اوووو نه بابا فقط حس خوبی ندارم که دیر پاشدم اینهمه به زحمت افتاد
_ چه زحمتی من از اشپزی کردن لذت میبرم
+ هرچی
یه لقمه خوردم واو چه خوشمزه بود
+ اوممممم چه خوشمزه استتتتتت به بهههههه
_ خوشحالم خوشت اومده
خوردیم تموم شد
+ خب من دیگه برم شماعم بیاد
_ خنگ وایسا باهم بریم
+ دیگه چی میخوای حرف در بیارن
_ اوف چقدر نگرانی بالاخره یروز میفهمن
+ چیو وقتی من هنوز بهت جواب ندادم
_ خیله خوب بابا
+ من ویگه میرم
رفتم شرکت نیم ساعت بعدم کوک اومد و رفت اتاقش منم یعد یه ربع صدا کرد
+ بفرمایدد
_ خانم کیم امروز چون منشی نداریم برنامتون رو من میگم
خیلی جدی شده بود رفته بود تو شخصیت دومش
+ بفرمایید رئیس
_ الان یه خانمی میاد واسه استخدام منشی من و مدیر برنامهی شما برای همین هروقت صداتون کردم به اتاق من بیاید و قبلش مزاحم نشید
+ بله حتما
قبل از اینکه بگه میتونید برید رفتم از اتاقش بیرون ناراحت شدم یعنی چی مزاحم نشید اوکی رئیسمه ولی دیگه قرار نیس انقدر با بی احترامی جوابمو بده رفتم تو اتاقم که دقیقا چسبیده به اتاق اون بود و دیوار بینش شیشه ای بود رفتم و رو صندلیم لم دادم و
_ دلم میخواد همیشه هروز و هر شب هر ساعت هر ثانیه کنارم باشی
+ تو واقعا احساساتت جدیه یعنی نمیگی حالا برا سرگرمی دوست دخترم باشه
_ معلومه که نه اصلا اگه جواب بله رو ازت بگیر تا هروقت که بشماسیم دوست دختر دوست پسر میمونیم ولی وقتی کامل شناختیم عمرا بزارم همینجوری باشیم
+ جناب رئیس حالا ببین اصلا جواب بله میگری
_ یکاری میکنم که بگیریم جواب بله
+ مطمئنی از خودتا
_ صد درصد
دیگه هیچی نگفتیم همینجوری ساکت بودیم که خوابم برد و دیگه هیچی نفهمیدم
صبح باصدای الارم گوشیم از خواب بیدارم شدم ساعت ۷ بود باید میرفتم سرکار اما برام سوال بود که چجوری اومدم رو تختم
پاشدم رفتم دستشپیی لباسمو پوشیدم دیر شده یود با عجله رفتم پایین دیدم رو میز پر. از صبحونس کوک داره قهوه میریزه
+ عا رئیس مگه شما از این کارا بلد یودین
_ رییس بلد نبود ولی کوک بلده
+ عجب خب من دیگه برم دیر شده
_ کجاااااا هیچی نخوردی هموزز
+ دیر شده
_ من که ریسم هنوز نرفتم
+ کارمندا باید زودتر از رئسشون در محل کار حاضر باشند
_ تویه کارمند معمولی نیستی تو کسی هستی که رئیست خاطر خواشه
+ خب حالا اول صبحی مخ نزن
_ بیا بشین
رفتم برام صندلی رو کشید عقب نشستم خودشم نشست
+ یااا من الان حس بدی دارمم
_ چی چرا حالت خوب نیس میخوای بریم دکتر
+ اوووو نه بابا فقط حس خوبی ندارم که دیر پاشدم اینهمه به زحمت افتاد
_ چه زحمتی من از اشپزی کردن لذت میبرم
+ هرچی
یه لقمه خوردم واو چه خوشمزه بود
+ اوممممم چه خوشمزه استتتتتت به بهههههه
_ خوشحالم خوشت اومده
خوردیم تموم شد
+ خب من دیگه برم شماعم بیاد
_ خنگ وایسا باهم بریم
+ دیگه چی میخوای حرف در بیارن
_ اوف چقدر نگرانی بالاخره یروز میفهمن
+ چیو وقتی من هنوز بهت جواب ندادم
_ خیله خوب بابا
+ من ویگه میرم
رفتم شرکت نیم ساعت بعدم کوک اومد و رفت اتاقش منم یعد یه ربع صدا کرد
+ بفرمایدد
_ خانم کیم امروز چون منشی نداریم برنامتون رو من میگم
خیلی جدی شده بود رفته بود تو شخصیت دومش
+ بفرمایید رئیس
_ الان یه خانمی میاد واسه استخدام منشی من و مدیر برنامهی شما برای همین هروقت صداتون کردم به اتاق من بیاید و قبلش مزاحم نشید
+ بله حتما
قبل از اینکه بگه میتونید برید رفتم از اتاقش بیرون ناراحت شدم یعنی چی مزاحم نشید اوکی رئیسمه ولی دیگه قرار نیس انقدر با بی احترامی جوابمو بده رفتم تو اتاقم که دقیقا چسبیده به اتاق اون بود و دیوار بینش شیشه ای بود رفتم و رو صندلیم لم دادم و
۷.۱k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.