باز آمدم از چشمه خواب کوزه تر در دستم

باز آمدم از چشمهٔ خواب کوزهٔ تر در دستم
مرغانی می‌خوانند نیلوفر وا می‌شد
کوزه تر بشکستم
در بستم
و در ایوان تماشای تو بنشستم...
#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۱)

چه گوارا این آب!چه زلال این رود!مردم بالادست، چه صفایی دارند...

مثل ۱۰ ساله‌ها بخندمثل ۲۰ ساله‌ها مهمونی برومثل ۳۰ ساله‌ها س...

- آدمی که می‌داند باید برودتنهاتر از آدمی است که راه را گم ک...

من پری کوچک غمگینی را می‌شناسمکه در اقیانوسی مسکن داردو دلش ...

نفرین شیرین. پارت 1

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_267همه باهم اهانی زمزم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط