اهوی من
اهوی من
پارت ۱۷
ارادموهامو نوازش میکرد و صحبت میکرد
اراد:خون تو بهم انرژی داد خون این دختر ها فقط منو سیر میکنه خون تو خوبه ک بخورم ولی تو ضعیفی نمتونم هر دوهفته یک بار خونتو بخورم خون تو رو من اگه بخوام فقط باید بو بکشم همین
اهو:ولی من میخوام تو خونمو بخوری تمام حرفی هم نباشه هروقت هم خواستی بهم بگو باشه اراد!
اراد:خب اگه چیزت بشه چی؟
اهو:چیزی نمیشه
و بعد این حرف اراد بغل میکنه برای اراد ناز میکنه
اراد:اشتی کرد خانوم خانوما
اهو:یک کوچلو زیادنه
اراد:باز این چی اشتی قهری
اهو:دیگ دیگ زن ک بگیری باید نازشو بکشی اراد هنوز این قهر کمه بعضی وقت ها یک جوری قهر میکنم ک میرم دیگ هم برنمگردم
اراد:بعد چجوری میش ک شما اینجوری قهر میکنی؟
اهو:خیانت
(اراد)
با حرفی ک اهو زد نگرانیم بیشتر شد اگه بفهمه ک من زن داشتم قبلا، ولم میکنه میره باید بهش یواش یواش میگفتم.
همنجور که داشتم با اهو حرف میزدم گوشیم زنگ خورد ورداشتم
اراد:الو بله؟
اقا پشت تلفن:اقا منم پیام سریع از ویلاتون بیایین بیرون اریا با افرادش دارن اونجا میاین(وصدای شلیک امد)
اراد:الو پیام چیشده؟
گوشی رو قطع کردم به طرف اهو رفتم
اراد:اهو لوازمتو سریع جمع کن باید بریم
اهو:چرا چیشده؟
اراد:الان وقت توضیح دادن نیست لوازمتو جمع کن
(اراد)
گوشیمو ورداشتم به غزل (تک تیرانداز گروه)زنگ زدم
غزل:الو اقا بله؟
اراد:سریع خودتو برسون ویلایم اهو رو وردار ببر خونه مخفیگاه مون سریع بیا من باید اینجا باشم
غزل:اخه مخفیگاه مون اونجا ک هممون هستیم ک اقا نباید اهو بفهمه دردسر میشه برامون
اراد:به تو ربطی نداره هرچی میگم بگو چشم
غزل:چشم
پارت ۱۷
ارادموهامو نوازش میکرد و صحبت میکرد
اراد:خون تو بهم انرژی داد خون این دختر ها فقط منو سیر میکنه خون تو خوبه ک بخورم ولی تو ضعیفی نمتونم هر دوهفته یک بار خونتو بخورم خون تو رو من اگه بخوام فقط باید بو بکشم همین
اهو:ولی من میخوام تو خونمو بخوری تمام حرفی هم نباشه هروقت هم خواستی بهم بگو باشه اراد!
اراد:خب اگه چیزت بشه چی؟
اهو:چیزی نمیشه
و بعد این حرف اراد بغل میکنه برای اراد ناز میکنه
اراد:اشتی کرد خانوم خانوما
اهو:یک کوچلو زیادنه
اراد:باز این چی اشتی قهری
اهو:دیگ دیگ زن ک بگیری باید نازشو بکشی اراد هنوز این قهر کمه بعضی وقت ها یک جوری قهر میکنم ک میرم دیگ هم برنمگردم
اراد:بعد چجوری میش ک شما اینجوری قهر میکنی؟
اهو:خیانت
(اراد)
با حرفی ک اهو زد نگرانیم بیشتر شد اگه بفهمه ک من زن داشتم قبلا، ولم میکنه میره باید بهش یواش یواش میگفتم.
همنجور که داشتم با اهو حرف میزدم گوشیم زنگ خورد ورداشتم
اراد:الو بله؟
اقا پشت تلفن:اقا منم پیام سریع از ویلاتون بیایین بیرون اریا با افرادش دارن اونجا میاین(وصدای شلیک امد)
اراد:الو پیام چیشده؟
گوشی رو قطع کردم به طرف اهو رفتم
اراد:اهو لوازمتو سریع جمع کن باید بریم
اهو:چرا چیشده؟
اراد:الان وقت توضیح دادن نیست لوازمتو جمع کن
(اراد)
گوشیمو ورداشتم به غزل (تک تیرانداز گروه)زنگ زدم
غزل:الو اقا بله؟
اراد:سریع خودتو برسون ویلایم اهو رو وردار ببر خونه مخفیگاه مون سریع بیا من باید اینجا باشم
غزل:اخه مخفیگاه مون اونجا ک هممون هستیم ک اقا نباید اهو بفهمه دردسر میشه برامون
اراد:به تو ربطی نداره هرچی میگم بگو چشم
غزل:چشم
۴.۵k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.