پارت چهار
پارت چهار
مافیای سفید:
_عصر دوستم میاد اینجا خودت رو حاضر کن
+چی..ولی من لباسی برای پوشیدن ندارم
_باشه امروز با بادیگارد ها برو بیرون و برای خودت وسایل بخر
+باشه
بچه ها اسلاید ها رو گذاشتم
+کارت رو انداخت جلوم و رمز رو گفت :۱۹۹۸
باشه حاضر شدم ولی چون لباسی برای بیرون نداشتم فقط به موهام مدل دادم،یه لیموزین سیاه بود همین که به مرکز خرید رسیدیم چشمم به یه پیراهن سیاه افتاد و رفتم پرو کردم و بعد خریدم در اونجا کیف و کفش بود پس یه ست کیف و کفش خریدم به سمت جواهر فروشی رفتم و یه ست هم جواهر خریدم بعد رفتم خونه خودم رو حاضر کردم بعد به موهام یه مدل جدید دادم و یکم آرایش کردم و رفتم پایین پذیرایی همین که رسیدم از جونگ کوک پرسیدم چطور شدم
_بع من چه
+اه آدم رو پشیمون می کنی برای حرف زدن
همین جوری داشتیم بحث می کردیم که_______________________
چون گفتین کمه نوشتم😉 وگرنه نیت نداشتم بنویسم لطفاً حمایت کنین 🥰
مافیای سفید:
_عصر دوستم میاد اینجا خودت رو حاضر کن
+چی..ولی من لباسی برای پوشیدن ندارم
_باشه امروز با بادیگارد ها برو بیرون و برای خودت وسایل بخر
+باشه
بچه ها اسلاید ها رو گذاشتم
+کارت رو انداخت جلوم و رمز رو گفت :۱۹۹۸
باشه حاضر شدم ولی چون لباسی برای بیرون نداشتم فقط به موهام مدل دادم،یه لیموزین سیاه بود همین که به مرکز خرید رسیدیم چشمم به یه پیراهن سیاه افتاد و رفتم پرو کردم و بعد خریدم در اونجا کیف و کفش بود پس یه ست کیف و کفش خریدم به سمت جواهر فروشی رفتم و یه ست هم جواهر خریدم بعد رفتم خونه خودم رو حاضر کردم بعد به موهام یه مدل جدید دادم و یکم آرایش کردم و رفتم پایین پذیرایی همین که رسیدم از جونگ کوک پرسیدم چطور شدم
_بع من چه
+اه آدم رو پشیمون می کنی برای حرف زدن
همین جوری داشتیم بحث می کردیم که_______________________
چون گفتین کمه نوشتم😉 وگرنه نیت نداشتم بنویسم لطفاً حمایت کنین 🥰
۶.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.