p
p⁷
=تا منو دید گریه کرد .
+چرا .....هق ....... اینکارو ......هق ........با من .......هق .......میکنین؟...هق.....هان؟
=آروم باش هانا گریه نکن .
=وقتی گریه می کرد قلبم به درد میومد داشتم نگاش میکردم که ته پیام داد .
÷اتاق آماده شد.
=هانا بیا بریم اتاقتو نشونت بدم.
+نمیام
=هانا بیا.
+نمیام
=گفتم پاشو(عربده)
+پا شدم اما نه برای اینکه برم اتاق برای اینکا از اینجا برم . دویدم رفتم سمت در عمارت و وارد حیاط بزرگش شدم تا سر در میدویدم اما پام درد گرفت و افتادم کوک هم اومد و منو انداخت رو کولش و بردم توی عمارت اما نه سمت اتاقا سمت یه جای دیگه.
#بی_تی_اس
#فیک
#فیکشن
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
=تا منو دید گریه کرد .
+چرا .....هق ....... اینکارو ......هق ........با من .......هق .......میکنین؟...هق.....هان؟
=آروم باش هانا گریه نکن .
=وقتی گریه می کرد قلبم به درد میومد داشتم نگاش میکردم که ته پیام داد .
÷اتاق آماده شد.
=هانا بیا بریم اتاقتو نشونت بدم.
+نمیام
=هانا بیا.
+نمیام
=گفتم پاشو(عربده)
+پا شدم اما نه برای اینکه برم اتاق برای اینکا از اینجا برم . دویدم رفتم سمت در عمارت و وارد حیاط بزرگش شدم تا سر در میدویدم اما پام درد گرفت و افتادم کوک هم اومد و منو انداخت رو کولش و بردم توی عمارت اما نه سمت اتاقا سمت یه جای دیگه.
#بی_تی_اس
#فیک
#فیکشن
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
- ۱۰.۱k
- ۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط