عشقجنایت

#عشق_جنایت 🔪
پارت57

رفتیم خونه...

یِنا:هیونگ؟
پسرم...
مامانی

تهیونگ:کجاست؟

یِنا:حتما بالاست من برم ببینم....

تهیونگ:اوک

رفتم بالا میخواستم برم سمت اتاق هیونگ که دیدم....
ایزول تو اتاق شکنجه هست...

یِنا:ایزول هیونگ کو؟
تو چرا اینجایی؟

ایزول:خانم....هق....هیونگ و یه خانمِ....هق....به نام چائون برد.....هق.....(گریه)

یِنا:چی؟(جیغ)

ویو پایین:

تهیونگ:وای خسته شدم

لیا:اوهوم

یِنا:چی؟(جیغ)

جینو:چی شده؟

تهیونگ:یِنا؟(داد)

یِنا:(گریه شدید)

لیا:کشتی ما رو بگووووووو

یِنا:(گریه شدید)چائون جنده هیونگ و دزدیدهههههه

تهیونگ:چی؟(😳)

همه:وات؟

میا:چیکار کنیم اگه اتفاقی براش بیوفته چی؟

لیا:مجبوریم نقشه رو شروع کنیم

جینو:اخ....(یِنا میپره وسط حرفش)

یِنا:(گریه)مجبوریم جینو هیونگ اگه اتفاقی براش بیوفته من نیستم...

جینو:(سکوت)(ناراحت و نگران)

تهیونگ:بریم......وسیله ها رو بردارید....

(بعد چند دقیقه)

میا:هر کی رفت سمت ماشینش و حرکت کردیم سمت عمارت چائون....

شوگا:حالت خوبه؟

میا:اوهوم

شوگا:باش

رسیدیم....

پسرا:مراقب خودتون باشید....

دخترا:اوکی

ویو عمارت چائون:

چائون:هیونگ کو؟

بادیگارد:همون اتاقی که براش در نظر گرفتید...

چائون:مطمعنن تا چند دقیقه دیگه میرسن....

بادیگارد:همه چی آمادست خانم...

چائون:خوبه

-

یِنا:هر کی رفت یه طرف و وارد عمارت شدیم جوری که هیچ کس نفهمه....
لیا و جیمین و شوگا و میا یه طرف رفتن.....(گروه اول)
من و تهیونگ و جینو و کوک هم یه طرف.....(گروه دوم)

تهیونگ:مراقب باش

یِنا:باشه تو هم همین طور

کوک:مراقب باشی ها بیب

جینو:کی گفت مراقب نیستم ددی(چشمک)

کوک:(خنده ریز)

وارد عمارت شدیم و گروه 2 رفتن سمت اتاق نشیمن....
و ما هم که گروه اول بودیم رفتیم بالا چون مطمعن بودیم هیونگ تو یکی از این اتاق هاست...
همه اتاق ها رو گشتیم که من وارد یه اتاقی شدم که یه بادیگارد کنار هیونگ بود....

یِنا:(پوزخند)سلام جذاب

بادیگارد:سلام خوشگله

یِنا:فکر کنم یه چیزی که مال منه دست توئه....

بادیگارد:آها این بچه ی هرزه رو میگی؟

هیونگ:من هرزه نیستم حرومزاده

بادیگارد:هر من داد نزن(عربده)

یِنا:اگه میخوای ‌کص ‌بگی بگو آماده باشم برای گوش مالیت(عربده)

بادیگارد':گوش مالی؟

ادامه دارد:-)