عشق مافیای(p25)

پیتزا هارو از توی فر در آوردیم و گذاشتیم رو میز
و شروع کردیم به خوردن
جیمین:وای‌ی‌ی‌ی‌ی من داره شکمم میپوکه
یونا:منم همینطور شکمم اندازه زن حامله شده وای خداا
ا.ت:چی گفتی؟
یونا:من؟من چیزی نگفتم فقط یکم گوه خوردم
ا.ت:افرین
همه صندلی هارو کشیدیم عقب و از میز فاصله گرفتیم ولی جونگ کوک بکوپ و با ولع می‌خورد
طوری که دوباره گشنم شد
جیمین:یاا جونگ کوکا بسه دیگه چقدر میخوری؟
جونگ کوک درحالی که سس می‌ریخت روی برش پیتزاش گفت:سیاه چاله دیدی تاحالا توی تلویزیون ؟
جیمین:آره دیدم
جونگ کوک:اون معده ی منه
جیمین:....
تلویزیون:‌.....
سیاه چاله:.....
ا.ت:بسه دیگه پاشین جمع کنیم فیلم بزاریم
یونا:نه من الان خیلی سنگینم خودتون جمع کنید
ا.ت:پاشو پاشو خودتو جمع کن تخم سگ
یونا از جاش به سرعت نور بلند شد
وسایل رو جمع کردیم و به سمت کاناپه رفتیم
یونا:خب چی بزارمممم
ا.ت:عاشقانه
جونگ کوک:نه فیلم اکشن بزار
ا.ت:نخیرم عاشقانه
جونگ کوک:اکشن
ا.ت:عاشقانهههه
جونگ کوک:اکشننن
یونا:بیاید فیلمو گذاشتم
جونگ کوک و ا.ت همزمان:چیی
یونا:شماها که داشتین باهم بحث میکردین من فیلم ترسناک گذاشتم
ا.ت:خیلی نامردی
دیدگاه ها (۱۰)

سیلامبچه ها حالتون خوبه دیگه نه؟مراقب خودتون باشین🩷🤍

عشق مافیای(p24)

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط