وقتی از پرورشگاه آورده بودت
وقتی از پرورشگاه آورده بودت
پارت ۴
رفتیم سوار چت شدیم
من خیلی مود بودم با اینکه این اولین باری بود ک سوار میشم
این چیزا نباید برای من عادی باشه
+ میشه کامل خودتون رو معرفی کنید
_ چرا
+ بالاخره من باید پدرم رو بشناسم
_ پدر ؟!
+ ارع دیگه
آمد کنارم نشست
منو گذاشت روی پاهاش
توی صورتم نگا میکرد
لبش رو تکون داد با چیزی ک گفت توی شک موندم
_ تو معشوقه ی منی
+ چی ؟
_ تو از این ب بعد ب انواع معشوقه ی من زندگی میکنی
توی شک مونده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم من حتی پریود هم نمیشدم
+ من حتی پریود هم نمیشم
_ عیبی ندارع
من ک قرار نیست باهات کاری کنم جوجه
من جعون جونگکوک هستم
بزرگ ترین مافیای آسیا
من از قبل تورو دیده بودم و انتخاب کرده بودم فق آمدم اونجا جلوه سازی کردم تا مافیا های دیگه نفهمن من واقعا تورو دوست دارم
+ یعنی من الان ب انواع نامزد تو قراره بیام کره ؟
_ ارع
+ من کره ای بلد نیستم
_ خودم یادت میدم
تو اینگلیسی صحبت کنی همه میفهمن دیگه
+ ارع
ببخشید شما چند سالتونه ؟
_ دیگه الان ک فهمیدی همه چیزو این مدلی با من حرف نزن
+ باشه
نگفتی چند سالته ؟
_ من ۲۰ سالمه
و تو ۶ سال از من کوچیک تری
+ آهان
_ راستی من ی هدیه برات دارم
+ چی
_ برات گوشی گرفتم
+ مرسیی
رفتم و روی لپش رو بوس کردم
اولش توی شک بود ولی بعدش اونم ی بوس کوتاه روی لبم گذاشت
بعد دوتایی خندیدم
با هم گفتیمو خندیدم تا رسیدیم ب کره
خیلی چیزا درموردش فهمیدیم
اونقدارم آدم بدی نبود
خوش قیافه هم بود
خوب راستش چرا دلم نخاد
قطعا میخام
چرا ک نه
اونم منو دوس دارع
ی زندگی جدید در راهه.
بالاخره آزادی
حس خیلی خوبیه
رسیدیم فرودگاه
بازم کلی خبر نگار
دستم رو دور دست جونگکوک حلقه کردم
باهم پیاده شدیم
چشمام داشت دیگه کور میشد
لباسم توی نور دوربین ها برق میزد
صدام میزدن تا نگاشون کنم
هه ؟!
فکرشو کن ی بچه یتیم از این ب این برسه این خیلی عجیبه
بالاخره سوار ماشین شدیم
_ امروز نمیریم خونه
فق قراره با تو خوش بگذرونم
خندیدم
حس خوبیه ک ی نفر آنقدر دوست داشته باشه
+ باشع
فکر خوبیه
جونگکوک خودش راننده بود
رفتیم سمت ی رستوران
انگار از قبل رزرو شده بود
انگار دیگه خبری از خبر نگار ها نبود
کوک درو برام باز کرد
دستش رو دراز کرد سمتم دستش رو گرفتم و از ماشین پیاده شدم
با هم رفتیم داخل رستوران و غذا خوردیم
کپی ممنوع
لایک بالای ۲۰ تا پارت بعد اپ بشه
پارت ۴
رفتیم سوار چت شدیم
من خیلی مود بودم با اینکه این اولین باری بود ک سوار میشم
این چیزا نباید برای من عادی باشه
+ میشه کامل خودتون رو معرفی کنید
_ چرا
+ بالاخره من باید پدرم رو بشناسم
_ پدر ؟!
+ ارع دیگه
آمد کنارم نشست
منو گذاشت روی پاهاش
توی صورتم نگا میکرد
لبش رو تکون داد با چیزی ک گفت توی شک موندم
_ تو معشوقه ی منی
+ چی ؟
_ تو از این ب بعد ب انواع معشوقه ی من زندگی میکنی
توی شک مونده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم من حتی پریود هم نمیشدم
+ من حتی پریود هم نمیشم
_ عیبی ندارع
من ک قرار نیست باهات کاری کنم جوجه
من جعون جونگکوک هستم
بزرگ ترین مافیای آسیا
من از قبل تورو دیده بودم و انتخاب کرده بودم فق آمدم اونجا جلوه سازی کردم تا مافیا های دیگه نفهمن من واقعا تورو دوست دارم
+ یعنی من الان ب انواع نامزد تو قراره بیام کره ؟
_ ارع
+ من کره ای بلد نیستم
_ خودم یادت میدم
تو اینگلیسی صحبت کنی همه میفهمن دیگه
+ ارع
ببخشید شما چند سالتونه ؟
_ دیگه الان ک فهمیدی همه چیزو این مدلی با من حرف نزن
+ باشه
نگفتی چند سالته ؟
_ من ۲۰ سالمه
و تو ۶ سال از من کوچیک تری
+ آهان
_ راستی من ی هدیه برات دارم
+ چی
_ برات گوشی گرفتم
+ مرسیی
رفتم و روی لپش رو بوس کردم
اولش توی شک بود ولی بعدش اونم ی بوس کوتاه روی لبم گذاشت
بعد دوتایی خندیدم
با هم گفتیمو خندیدم تا رسیدیم ب کره
خیلی چیزا درموردش فهمیدیم
اونقدارم آدم بدی نبود
خوش قیافه هم بود
خوب راستش چرا دلم نخاد
قطعا میخام
چرا ک نه
اونم منو دوس دارع
ی زندگی جدید در راهه.
بالاخره آزادی
حس خیلی خوبیه
رسیدیم فرودگاه
بازم کلی خبر نگار
دستم رو دور دست جونگکوک حلقه کردم
باهم پیاده شدیم
چشمام داشت دیگه کور میشد
لباسم توی نور دوربین ها برق میزد
صدام میزدن تا نگاشون کنم
هه ؟!
فکرشو کن ی بچه یتیم از این ب این برسه این خیلی عجیبه
بالاخره سوار ماشین شدیم
_ امروز نمیریم خونه
فق قراره با تو خوش بگذرونم
خندیدم
حس خوبیه ک ی نفر آنقدر دوست داشته باشه
+ باشع
فکر خوبیه
جونگکوک خودش راننده بود
رفتیم سمت ی رستوران
انگار از قبل رزرو شده بود
انگار دیگه خبری از خبر نگار ها نبود
کوک درو برام باز کرد
دستش رو دراز کرد سمتم دستش رو گرفتم و از ماشین پیاده شدم
با هم رفتیم داخل رستوران و غذا خوردیم
کپی ممنوع
لایک بالای ۲۰ تا پارت بعد اپ بشه
۱۶.۲k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.