وقتی از پرورشگاه آورده بودت
وقتی از پرورشگاه آورده بودت
پارت ۵
با هم رفتیم داخل
گارسون آمد پیش ما
غذا منو سفارش دادیم
بعد از خوردن غذا رفتیم سینما
چون این موقع ظهر ک دیگه پاساژ باز نیست که
ی فیلم سه ساعته دیدیم ک شد ساعت ۴
با هم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت ی پاساژ بزرگ م ظاهراً مال دوست کوک بود
ویو کوک
کلارا زیاد توی خودشه و حرف نمیزنه
ولی اگه بفهمه پدرم ، پدر و مادرش رو کشته فکر نکنم دیگه حتی نگام کنه
ولی درس میشه کم کم تا عادت کنه
_ خبب رسیدیم
+ ارع چقدر هم بزرگه
_ اوم
کوک اومد سمتم دستم رو دور دوستاش قفل کردم و رفتیم داخل
خیلی نگامون میکردن
کوک جلبه توجه زیادی میکرد
بعضیا حتی فیلم هم میگرفتن
جالبه ؟!
داشتیم میرفتیم بدون اینکه بفهمیم چی میخایم
نگاهم افتاد ب مغازه لباس خواب ها
لباس زیر هم داشت ولی من ک نیازی نداشتم چون پریود نمیشم که
+ وایسا بیا بریم لباس خواب بردارم میخام
_ باشه بریم
_ خبب کدوم رو میخای ؟
+ اون قشنگن ن ؟
_ ارع ولی اون یکی بهتر نیست ؟
+ اون خیلی بازههه
_ لباس خوابه دیگه
اصلا بیا ی کاری کنیم دوتا لباس خواب بردار یکی من انتخاب میکنم یکی خودت
+ باش
+ کوک من اون لباس خواب گاوی رو میخاممم
_ میخنده
وقتی صدام میکنی کوک دلم میخاد اون لپتو گازز بگیرم از بس کیوتی تو
+. لپاش قرمز شده و سرش پایینه
_ اون لباس خواب طرح گاو رو میخام
عزیزم چ رنگی میخای
+ سیاهو سفیدش
_ برام بیارید همون اولی رو
خوب نوبت منه
من اون لباس خواب رو میخام رنگ سیاهش
خیلی خوبه تازه راحت هم هست
+ اوهم
_ اونم بیار
تو لباس زیر نمیخای ؟
+ پریود ک نمیشم سینه ها هم آنقدر بزرگ نیست ک بخام سوتین بپوشم
_ راست میگیا
+ خوب حساب کن بریم دیگه ک نمیرسیماااا
_ میرسیم نترس
حوله هم بردار ی دفعه
+ خوب پس من اونو میخام
_ اونم بیار
_ چقدر میشه ؟
/ ...میشه
حساب کردیم آمدیم بیرون
_ حالا کجا بریم
+ من لباسسس میخام
_ باشه
بریم برات لباس بگیرم
بعد از گرفتن ی صد تای لباس دیگه سیر شد
+ خبب ی انرژیه خوبی گرفتم اخییی
_ اینا رو کی میخواد دس بگیره
+ نمیدونم
_ بزار زنگ بزنم ب بادیگارد ها بیان اینا رو ببرن توی ماشین
+ ساعت چنده
_ ساعته ۶
+ اوهععع
بادیگاردا آمدن پلاستیک ها رو بردن داخل ماشین
بعد رفتیم من ناخون کاشتم حدود یک ساعت طول کشید بعد رفتیم ی ساعت ست خریدیم .
داشتیم میکشتیم همون جاها ک من ی مغازه حیون خونگی دیدم
+ میشه ی حیون خونگی داشته باشممم
_ اره چرا ک ن
چی میخای بخریی
+ گربههه
_ .. میخنده
باشه بریم
چند مین بعد
+ واییی تو چقدر خوشگلییییی من تورو میخاممممم
_ خب همین رو میخریم
+ مرسییی
کپی ممنوع
عکس کلارا هم برای واضح سازی گذاشتم
پارت ۵
با هم رفتیم داخل
گارسون آمد پیش ما
غذا منو سفارش دادیم
بعد از خوردن غذا رفتیم سینما
چون این موقع ظهر ک دیگه پاساژ باز نیست که
ی فیلم سه ساعته دیدیم ک شد ساعت ۴
با هم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت ی پاساژ بزرگ م ظاهراً مال دوست کوک بود
ویو کوک
کلارا زیاد توی خودشه و حرف نمیزنه
ولی اگه بفهمه پدرم ، پدر و مادرش رو کشته فکر نکنم دیگه حتی نگام کنه
ولی درس میشه کم کم تا عادت کنه
_ خبب رسیدیم
+ ارع چقدر هم بزرگه
_ اوم
کوک اومد سمتم دستم رو دور دوستاش قفل کردم و رفتیم داخل
خیلی نگامون میکردن
کوک جلبه توجه زیادی میکرد
بعضیا حتی فیلم هم میگرفتن
جالبه ؟!
داشتیم میرفتیم بدون اینکه بفهمیم چی میخایم
نگاهم افتاد ب مغازه لباس خواب ها
لباس زیر هم داشت ولی من ک نیازی نداشتم چون پریود نمیشم که
+ وایسا بیا بریم لباس خواب بردارم میخام
_ باشه بریم
_ خبب کدوم رو میخای ؟
+ اون قشنگن ن ؟
_ ارع ولی اون یکی بهتر نیست ؟
+ اون خیلی بازههه
_ لباس خوابه دیگه
اصلا بیا ی کاری کنیم دوتا لباس خواب بردار یکی من انتخاب میکنم یکی خودت
+ باش
+ کوک من اون لباس خواب گاوی رو میخاممم
_ میخنده
وقتی صدام میکنی کوک دلم میخاد اون لپتو گازز بگیرم از بس کیوتی تو
+. لپاش قرمز شده و سرش پایینه
_ اون لباس خواب طرح گاو رو میخام
عزیزم چ رنگی میخای
+ سیاهو سفیدش
_ برام بیارید همون اولی رو
خوب نوبت منه
من اون لباس خواب رو میخام رنگ سیاهش
خیلی خوبه تازه راحت هم هست
+ اوهم
_ اونم بیار
تو لباس زیر نمیخای ؟
+ پریود ک نمیشم سینه ها هم آنقدر بزرگ نیست ک بخام سوتین بپوشم
_ راست میگیا
+ خوب حساب کن بریم دیگه ک نمیرسیماااا
_ میرسیم نترس
حوله هم بردار ی دفعه
+ خوب پس من اونو میخام
_ اونم بیار
_ چقدر میشه ؟
/ ...میشه
حساب کردیم آمدیم بیرون
_ حالا کجا بریم
+ من لباسسس میخام
_ باشه
بریم برات لباس بگیرم
بعد از گرفتن ی صد تای لباس دیگه سیر شد
+ خبب ی انرژیه خوبی گرفتم اخییی
_ اینا رو کی میخواد دس بگیره
+ نمیدونم
_ بزار زنگ بزنم ب بادیگارد ها بیان اینا رو ببرن توی ماشین
+ ساعت چنده
_ ساعته ۶
+ اوهععع
بادیگاردا آمدن پلاستیک ها رو بردن داخل ماشین
بعد رفتیم من ناخون کاشتم حدود یک ساعت طول کشید بعد رفتیم ی ساعت ست خریدیم .
داشتیم میکشتیم همون جاها ک من ی مغازه حیون خونگی دیدم
+ میشه ی حیون خونگی داشته باشممم
_ اره چرا ک ن
چی میخای بخریی
+ گربههه
_ .. میخنده
باشه بریم
چند مین بعد
+ واییی تو چقدر خوشگلییییی من تورو میخاممممم
_ خب همین رو میخریم
+ مرسییی
کپی ممنوع
عکس کلارا هم برای واضح سازی گذاشتم
۱۷.۰k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.