از ناخنک عشق تو بر جای جراحت
از ناخنکِ عشقِ تو بر جای جراحت
یک شب ننهادیم به بالین سر راحت!
ما پردهی صبریم و تویی دستِ تصرّف
ما گردنِ شرمیم و تویی تیغِ صراحت
مستیم و زمینخوردهی آن بازی بازو
زخمیم و نمکخوردهی آن مهر و ملاحت
گفتند: که "پرهیز کن از پیچ و خم عشق"
ای بیخردان چند ازین گونه وقاحت؟!
دیوانه چه داند که چه دور است منازل
سرگشته چه داند که چه قدر است مساحت
گر سر نسپارم به تو، ای خاک بر این سر
گر سر بسپارم به تو، سر داند و ساحت!
یک شب ننهادیم به بالین سر راحت!
ما پردهی صبریم و تویی دستِ تصرّف
ما گردنِ شرمیم و تویی تیغِ صراحت
مستیم و زمینخوردهی آن بازی بازو
زخمیم و نمکخوردهی آن مهر و ملاحت
گفتند: که "پرهیز کن از پیچ و خم عشق"
ای بیخردان چند ازین گونه وقاحت؟!
دیوانه چه داند که چه دور است منازل
سرگشته چه داند که چه قدر است مساحت
گر سر نسپارم به تو، ای خاک بر این سر
گر سر بسپارم به تو، سر داند و ساحت!
- ۳.۶k
- ۱۹ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط