ازت متنفرم
#ازت_متنفرم
پارت۱۰
لایکو کامنت یادتون نره💔🥺
امیر:باشه،بدو
ارام
با رفتنه علی درو قفل کردمو رفتم لبه پنجره نشستم و تند تند نفس کشیدم،سرم گیج میرفت
امیر:ارااممم؟
امیر:ارام درو باز کن
ارام:الا میام بیرون
امیر:میگم واکن درو
ارام:امیر برو
امیر:چیشده!؟
ارام:نمیدونم سرم گیج میره!
امیر:ارام،گلم واکن درو قربونت برم
علی
عسل:علیییی!؟
این از کجا پیداش شد؟
عسل:چیشده!؟
علی:نمیدونم
عسل:یعنی چی!؟
علی:من ی گوهی خوردم نمیتونم جمش کنم!
عسل:یعـ،یا خداااااا
علی:چته عسل!؟
عسل:ارااااااممممممم،بروتو چیکار داری میکنیی!؟؟؟؟
نگاهشودنبال کردم که رسیدم با بالاترین واحده ساختمون،یاخدا ارام قشنگ لبه پنجره بود تکون میخورد میوفتاد!
علی:این سره ی حرفه من اینجوری شد!؟
عسل:مگه چی گفتی بش!؟
علی:گفتم از نظره من ادمایی مثله تو خیلی عوضین!
عسل:نه ربطی نداره،میتونم شرط ببندم اصن براش مهم نبوده!
عل:یعنی چی!؟
عسل:ارامممممم،تروخدا بیا پایین
تازه به خودم اومدم لا تمامه سرعت رفتم بالا،با تمامه قدرتم میکوبیدم به در ولی باز نمیشد که نمیشد
امیر:بت میگم چی شده!؟
علی:کمک کن امیر
بالاخره باز شد،رفتم سمتش
علی:خابه!؟
امیر:نه
متعجب برگشتم سمتش
امیر:علی برو بیرون
علی:فکرشم نکن
بغلش کردم و اوردمش رو مبل
ارام:ولم کنننن!
داشت هزیون میگفت
امیر:علی داداش برو بیرون خاهش میکنم
عسل:علی بیا بریم
امیر:به حرفه خاهرت گوش بده خاهش میکنم
علی:چخبره اینجا
ی دفعه ارا یع جیغه بنفش کشید
با بهت له هرسه تاشون نگاه کردم
امیر:برید،همین الا
عسل اومد یمتو دستمو کشیدورفیتم
امیر
امیر:ارام خوبی؟
ارام:اره چیشد!؟
امیر:لبه پنجر ه خابت برده بود
ارام:چییی!؟
امیر:قبلش چیشد!؟
ارام:با علی بحثم شد
امیر:سره چی!؟
ارام:امیر
امیر:جانم؟
ارام:من خوبم باورکن!
امیر:نمیگی چیشد!؟
ارام:از جریانه صبح ناراخت بود
امیر:صبح چیشد مگه!؟
تک خنده ای کردم
ارام:ناراخته چون منشیرو انداختم بیرون
امیر:اها،اره علی روحیش اینجوریه
ارام:متوجه شدم
امیر:چی گفت بت!؟
ارام:امیر
امیر:جان؟
ارام:سر*ویس کردی!
امیر:ارام خر که نیستم تو فقط موقع ای که ناراحت میشی یهو خابت میبره!
ارام:علی برام خیلی عجیبه!
متعجب نگاش کردم
امیر:عاشق شدی خانوم کوچولو
ارام:ببند باو
امیر:لوم بدی لوت میدم!
ارام:چیزی برای لو دادن وجود نداره
امیر:از من گفتن بود دیگه
پارت۱۰
لایکو کامنت یادتون نره💔🥺
امیر:باشه،بدو
ارام
با رفتنه علی درو قفل کردمو رفتم لبه پنجره نشستم و تند تند نفس کشیدم،سرم گیج میرفت
امیر:ارااممم؟
امیر:ارام درو باز کن
ارام:الا میام بیرون
امیر:میگم واکن درو
ارام:امیر برو
امیر:چیشده!؟
ارام:نمیدونم سرم گیج میره!
امیر:ارام،گلم واکن درو قربونت برم
علی
عسل:علیییی!؟
این از کجا پیداش شد؟
عسل:چیشده!؟
علی:نمیدونم
عسل:یعنی چی!؟
علی:من ی گوهی خوردم نمیتونم جمش کنم!
عسل:یعـ،یا خداااااا
علی:چته عسل!؟
عسل:ارااااااممممممم،بروتو چیکار داری میکنیی!؟؟؟؟
نگاهشودنبال کردم که رسیدم با بالاترین واحده ساختمون،یاخدا ارام قشنگ لبه پنجره بود تکون میخورد میوفتاد!
علی:این سره ی حرفه من اینجوری شد!؟
عسل:مگه چی گفتی بش!؟
علی:گفتم از نظره من ادمایی مثله تو خیلی عوضین!
عسل:نه ربطی نداره،میتونم شرط ببندم اصن براش مهم نبوده!
عل:یعنی چی!؟
عسل:ارامممممم،تروخدا بیا پایین
تازه به خودم اومدم لا تمامه سرعت رفتم بالا،با تمامه قدرتم میکوبیدم به در ولی باز نمیشد که نمیشد
امیر:بت میگم چی شده!؟
علی:کمک کن امیر
بالاخره باز شد،رفتم سمتش
علی:خابه!؟
امیر:نه
متعجب برگشتم سمتش
امیر:علی برو بیرون
علی:فکرشم نکن
بغلش کردم و اوردمش رو مبل
ارام:ولم کنننن!
داشت هزیون میگفت
امیر:علی داداش برو بیرون خاهش میکنم
عسل:علی بیا بریم
امیر:به حرفه خاهرت گوش بده خاهش میکنم
علی:چخبره اینجا
ی دفعه ارا یع جیغه بنفش کشید
با بهت له هرسه تاشون نگاه کردم
امیر:برید،همین الا
عسل اومد یمتو دستمو کشیدورفیتم
امیر
امیر:ارام خوبی؟
ارام:اره چیشد!؟
امیر:لبه پنجر ه خابت برده بود
ارام:چییی!؟
امیر:قبلش چیشد!؟
ارام:با علی بحثم شد
امیر:سره چی!؟
ارام:امیر
امیر:جانم؟
ارام:من خوبم باورکن!
امیر:نمیگی چیشد!؟
ارام:از جریانه صبح ناراخت بود
امیر:صبح چیشد مگه!؟
تک خنده ای کردم
ارام:ناراخته چون منشیرو انداختم بیرون
امیر:اها،اره علی روحیش اینجوریه
ارام:متوجه شدم
امیر:چی گفت بت!؟
ارام:امیر
امیر:جان؟
ارام:سر*ویس کردی!
امیر:ارام خر که نیستم تو فقط موقع ای که ناراحت میشی یهو خابت میبره!
ارام:علی برام خیلی عجیبه!
متعجب نگاش کردم
امیر:عاشق شدی خانوم کوچولو
ارام:ببند باو
امیر:لوم بدی لوت میدم!
ارام:چیزی برای لو دادن وجود نداره
امیر:از من گفتن بود دیگه
۳.۰k
۲۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.