استاد جذاب من

استاد جذاب من

p2

و بعد سریع رفتم سر جام نشستم و با بچه حرف میزدم تا اینکه استاد جئون با برگه امتحان اومد داخل شروع به صحبت کرد

...

کوک: سلام به دانشجو های عزیز امروز امتحان شیمی دارید و قراره زنگ اول برگزار بشه اماده اید؟*خونسرد*
همه: بله استاد
کوک: خوبه
و بعد شروع به پخش برگه ها کرد
*شروع ازمون*
ا.ت
اون ماریا ی پیکمی همس عررر میزد و میگفت استاد جونم استاد جونم و استاد جئون هم عصبی شده بود و رونا و لونا هن از خنده پاره خلاصه که ما سه تایی رفتیم برگه هامونو تحویل دادیم و نشستیم برای تاریخ بخونیم میخواست بپرسه با بچه ها شروع کردیم به خوندن که...
کوک: الکس تو امتحانتو دادی؟
الکس: بله استاد
کوک: حواست به بچه ها باشه من با ا.ت کار دارم
ا.ت
بعد شنیدن این حرف قلبم لرزید با خودم گفتم یعنی امتحانو بد دادم؟
کوک
به سمت ا.ت رفتم دستشو گرفتم و به بیرون کلاس بردم
ا.ت: ا... ا.. استاد چچ... چیزی شش... شده؟
کوک: چته چرا میترسی؟*خنده*
کوک: خواستم بگم کارت عالی بود امتحانو عالی دادی و اینم جایزت
نزدیک صورت ا.ت شد طوری که نفساشون به صورت هم برخورد میکرد....

شرط
23 لایک