"عشق آغشته به خون "
"عشق آغشته به خون "
P¹⁶
*_*
______
جینآئه
______
آیماه:زبونُ نگاه..الانم خجالت نمیکشی..با اینکه قلب تهیونگ رو شکستی.
جینآئه:من هیچکاری نکردم..فقط خواستم تهیونگ اونجوری که میخواد زندگی کنه
آیماه:فک کنم کوری!!اون میخواد با تو باشه
جینآئه:ولی من نمیخوام
آیماه:پس تهیونگ رو نادیده میگیری..
جینآئه:تهیونگ رو نه حسش رو
آیماه:پس رقابت چی شد؟مگه نگفتی باهام رقيب میشی تا تهیونگ رو به دست بیاری
جینآئه:الان حتی رقابت هم واسم مهم نیس..چون الان که فکر میکنم..شاید حتی تو این راه کشته بشم..چون رقيبم تویی..میدونی یچیزی میدونم که اگه به تهیونگ بگم..شاید همون لحظه از قصر پرتت کنه
آیماه:اونم درمورد من!!
جینآئه:تو باعث شدی منو تهیونگ تو آب بیوفتیم..تو منو هُل دادی..فک میکنی اون خنده شیطونی که به لب داشتی..از چشمای من دور میمونه!
دوباره قدمهاش و به سمتم گرفت و اونقدر جلو اومد که نفساش به پوست صورتم میخورد با چشمای که همیشه آرزو داشتنش رو داشتم زُل به چشمام
آیماه:ولی تو الانم رقيب منی.. و زمان این رقابت تموم میشه که تورو کلا از روی زمین محو کنم
جینآئه:صبر کن.. تو حرف زدن عجله داری،فک کردی من میزارم..درسته نمیتونم تهیونگ رو داشته باشم..اما نمیزارم مال تو بشه.. نمیزارم..اینو تو گوشت فرو کن..تهیونگ رو نمیزارم مال تو بشه.
آیماه:از دنیا بیخبری!ملکه و شاه دارن درمورد ازدواج منو تهیونگ بحث میکنن..ممکنه همین روزا تهیونگ رو مال خودم کنم
حرفش چی بود؟؟خنجر،سم،حتی یچیزی دردناکتر از خنجر بود که به قلبم فرو رفت
با دیدن حالم گوشه لبش بالا رفت
آیماه:یکی مث تو هیچوقت رقیب یکی مث من نمیشه..تو خودت با دستات تهیونگ رو به من دادی..از این قبل میترسیدم که نکنه تو تهیونگ رو ول نکنی..اما الان هیچ ترسی ندارم..چون خودت تهیونگ رو از خودت ناامید کردی و این واسه من یه فرصته.
جینآئه:عجله نکن..مگه میتونی یکی که عاشق یکی دیگه هست رو با زور مال خودت کنی!خودت میدونی من الانم تهیونگ رو دوس دارم و اونم منو دوس داره..میدونم کارم اشتباهه..ولی آخر سر معلوم میشه..تهیونگ تو تقدیر کی واسه کی هست..
با برگشتن جان که لباسش به تنش چسپیده بود برگشتیم به سمتش..
جینآئه:پس تهیونگ کجاست؟
جان:رفت.
آیماه:کجا!!تو این وضعیت
جان:جینآئه بدجور دلش رو شکستی
جینآئه:جان..تو دیگه حداقل درکم کن..مگه شاه و ملکه میزاره منو تهیونگ از هم شیم
جان:اون واسه تو هرکاری میکرد
جینآئه:ولیمن نمیخوام اون واسه من آسیب ببينه
جان:مسیر عشق پُر درده..اما آخرش میتونی با خوشحالی کامل با معشوقهت زندگی کنی
آیماه:کاش تهیونگ میدونست من چقدر دوسش دارم..
جان پارچه که روی میز بود رو برداشت و باهاش موهاش رو خشک کرد و تو همون حالت گفت
جان:چرا تهیونگ رو دوس داری شاهزاده آیماه؟
غلط املایی بود معذرت 💫
چرا دوسش داری؟
حمایت 🤌
نظرتون؟
P¹⁶
*_*
______
جینآئه
______
آیماه:زبونُ نگاه..الانم خجالت نمیکشی..با اینکه قلب تهیونگ رو شکستی.
جینآئه:من هیچکاری نکردم..فقط خواستم تهیونگ اونجوری که میخواد زندگی کنه
آیماه:فک کنم کوری!!اون میخواد با تو باشه
جینآئه:ولی من نمیخوام
آیماه:پس تهیونگ رو نادیده میگیری..
جینآئه:تهیونگ رو نه حسش رو
آیماه:پس رقابت چی شد؟مگه نگفتی باهام رقيب میشی تا تهیونگ رو به دست بیاری
جینآئه:الان حتی رقابت هم واسم مهم نیس..چون الان که فکر میکنم..شاید حتی تو این راه کشته بشم..چون رقيبم تویی..میدونی یچیزی میدونم که اگه به تهیونگ بگم..شاید همون لحظه از قصر پرتت کنه
آیماه:اونم درمورد من!!
جینآئه:تو باعث شدی منو تهیونگ تو آب بیوفتیم..تو منو هُل دادی..فک میکنی اون خنده شیطونی که به لب داشتی..از چشمای من دور میمونه!
دوباره قدمهاش و به سمتم گرفت و اونقدر جلو اومد که نفساش به پوست صورتم میخورد با چشمای که همیشه آرزو داشتنش رو داشتم زُل به چشمام
آیماه:ولی تو الانم رقيب منی.. و زمان این رقابت تموم میشه که تورو کلا از روی زمین محو کنم
جینآئه:صبر کن.. تو حرف زدن عجله داری،فک کردی من میزارم..درسته نمیتونم تهیونگ رو داشته باشم..اما نمیزارم مال تو بشه.. نمیزارم..اینو تو گوشت فرو کن..تهیونگ رو نمیزارم مال تو بشه.
آیماه:از دنیا بیخبری!ملکه و شاه دارن درمورد ازدواج منو تهیونگ بحث میکنن..ممکنه همین روزا تهیونگ رو مال خودم کنم
حرفش چی بود؟؟خنجر،سم،حتی یچیزی دردناکتر از خنجر بود که به قلبم فرو رفت
با دیدن حالم گوشه لبش بالا رفت
آیماه:یکی مث تو هیچوقت رقیب یکی مث من نمیشه..تو خودت با دستات تهیونگ رو به من دادی..از این قبل میترسیدم که نکنه تو تهیونگ رو ول نکنی..اما الان هیچ ترسی ندارم..چون خودت تهیونگ رو از خودت ناامید کردی و این واسه من یه فرصته.
جینآئه:عجله نکن..مگه میتونی یکی که عاشق یکی دیگه هست رو با زور مال خودت کنی!خودت میدونی من الانم تهیونگ رو دوس دارم و اونم منو دوس داره..میدونم کارم اشتباهه..ولی آخر سر معلوم میشه..تهیونگ تو تقدیر کی واسه کی هست..
با برگشتن جان که لباسش به تنش چسپیده بود برگشتیم به سمتش..
جینآئه:پس تهیونگ کجاست؟
جان:رفت.
آیماه:کجا!!تو این وضعیت
جان:جینآئه بدجور دلش رو شکستی
جینآئه:جان..تو دیگه حداقل درکم کن..مگه شاه و ملکه میزاره منو تهیونگ از هم شیم
جان:اون واسه تو هرکاری میکرد
جینآئه:ولیمن نمیخوام اون واسه من آسیب ببينه
جان:مسیر عشق پُر درده..اما آخرش میتونی با خوشحالی کامل با معشوقهت زندگی کنی
آیماه:کاش تهیونگ میدونست من چقدر دوسش دارم..
جان پارچه که روی میز بود رو برداشت و باهاش موهاش رو خشک کرد و تو همون حالت گفت
جان:چرا تهیونگ رو دوس داری شاهزاده آیماه؟
غلط املایی بود معذرت 💫
چرا دوسش داری؟
حمایت 🤌
نظرتون؟
۱۱.۹k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.