عشق آغشته به خون

"عشق آغشته به خون "
P¹⁷
¥_¥
_____
جین‌آئه
_____
جان:چرا تهیونگ رو دوس داری شاهزاده آیماه؟
آیماه با شنیدن جمله جان لحظه‌ی تو سکوت فرو رفت..قدم‌هاش رو به سمت کاناپه گرفت و روش نشست..
آیماه:خب..کیه که دوسش نداشته باشه..ظاهر عالی جذابه و باعث میشه با هربار دیدنش جذبش بشم،ثروت داره،و خیلی چیزهای دیگه.
جان که تا الان سکوت کرده بود با حرف های آیماه خندش گرفت
جان:اگه واسه ظاهرش دوسش داری این اسمش' وسواس روحیه' و اگه واسه ثروتش دوس داری این اسمش' منفعته'نه دوس داشتن..
آیماه:این حرفا چیه؟منظورت اینه که دوسش ندارم!مگه تو چیزی از عشق میدونی؟میخوای حس منو به مسخره بگیری؟
جان بدون حتی یه واکنش کوچیک نسبت به حرف‌های آیماه رو به من‌ کرد
جان:و تو جین‌آئه؟
نفس عمیق گرفتم و چشمام رو بستم..و بعدی این همه سال دوباره خواستم به زبون بیارم اون حس فراموش شده رو
جین‌آئه:گیج میشم،با دیدنش با لبخندش با هر واژه که به زبون میاره،با نگاهاش،با هرکاری که انجام میده،اینا باعث میشه گیج بشم که واقعا این حس چیه که هرروز تو من شکل میگیره و بزرگ‌تر میشه، این چیه که همه رو درد میده،این واقعا عشقه،یعنی اینقدر پُر درد!نمیدونم این چیه،حتی نمیتونم به خود بفهمونم که این چه حسیه.
جان:عشق توصیف نمیشه،و میتونم بگم..این همون حسیه که همه رو درد میده می‌شکنه میسازه،غمگین میکنه، لبخند میاره،و من اینجا بجز یه عشق چیزی دیگه‌ی نمی‌بینم.
آیماه:صبر کن‌!داری میگی حس جین‌آئه درسته؟!
جان:اوهوم
آیماه:(لبخند پُر حرص)تو قضاوت‌مون میکنی؟تویی که نمیدونم اصلا از کدوم خرابه اومدی و الان شدی آدم باحال و فهمیده واسه ما،
جان:معذرت میخوام شاهزاده،اما شنیدن حقیقت تلخه.
آیماه:من این حقیقت که حس منو به بازی بگیره رو نمیخوام.
از جاش بلند شد و به سمت منو جان که کنار هم ایستاده بودم اومد انگشتش رو به نشونه تهديد به سمتم گرفت
آیماه:جین‌آئه واسه آخرین بار..کاسه صبرم لبریز شده..دیگه نمیخوام تورو دوروبر تهیونگ ببينم..مگه نه این‌بار با یه روش دیگه از دنیا حذفت می‌کنم.
تا خواستم چیزی بگم..برگشت و دوباره پله هارو رفت بالا..
جین‌آئه:م..من(لکنت)
جان دستم رو گرفت و روی کاناپه نشونیدم
جان:حالت بد میشه به خودت فشار نیار
جین‌آئه:اصلا دیدی چی گفت؟بهم میگه از دنیا حذفم میکنه..آییی خدااا(آخرش رو کلافه میگه)
جان:مگه کسیو دیدی که رو حرفش مونده باشه که آیماه بمونه
جین‌آئه:اون هرکاری رو میتونه تا تهیونگ رو مال خودش کنه
جان:تهیونگ رو دست کم گرفتی..مگه آیماه میتونه با زور تهیونگ رو مال خودش کنه..تهیونگ اگه نخواد حتی شاه هم نمی‌تونه اونو مجبور کنه.
جین‌آئه:ولی آیماه فرق داره..می‌تونه یکاری دیگه انجام بده..هم‌خوابی با تهیونگ.
جان:هه؟(تعجب )
جین‌آئه:تا جای که آیماه رو می‌شناسم..میتونه از یه راه دیگه دست به کار بشه
جان:نه نه..!!
جین‌آئه:آره..هم‌خوابی با تهیونگ و تظاهر به باردار شدن و یا شاید حامله بشه.
جان:تهیونگ اینکارو نمی‌کنه
جین‌آئه:ولی آیماه میکنه،مگه با وجود من دیگه راهی واسه آیماه می‌مونه..اگه این اتفاق بیوفته..اون‌موقع تهیونگ مجبور میشه..با آیماه ازدواج کنه و اون بچه..میشه بچه تهیونگ..و اون‌موقع من،کلا حذف میشم.



غلط املایی بود معذرت 💫
واقعا واقعا بگم حمایت کم شده😶
لایک کنینننننن کامنتتتتتت بزارینننننننن چیزی ازتون‌ کم نمیشهههههههههههه
و منی که منتظر نظرتون میمونم تا لایکا🥲
حمایت نمیکنی😔💔
دیدگاه ها (۴۱)

"عشق آغشته به خون "P¹⁸+_+______شب سردی بود اما گذشت..مث همه ...

"عشق آغشته به خون "P¹⁹*_*_____تهیونگ:کافیه!!کنارم ايستاد و د...

"عشق آغشته به خون "P¹⁶*_*______جین‌آئه ______آیماه:زبونُ نگا...

"عشق آغشته به خون "P¹⁵+_-_____جین‌آئه _____جین‌آئه:میشه ولم ...

همه راجب شکست عشقی یا راجب حس یک طرفه میگن..با اینکه حس بدتر...

نشستی روی صندلی و سرتو انداختی پایین تو جشمات پر اشک بود ( ا...

گروه پژوهشی آرتا :این شبهه رو طرفداران پهلوی نشر دادنبه روش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط