ویو یجی

ویو یجی
هرکاری میکردم در باز نمیشد قفل بود
خودمو محکم کوبیدم به در
+تهیونگ زود باش درو باز کن میدونم اونجایی
با پام اینقد کوبیدم به در ک در شیکست باز شد
دیدم تهیونگ داره اون مرده رو میزنه رفتم از پشت گرفتمش
+تهیونگ به خودت بیا
تهیونگ بدون اهمیت حرفام دوباره حمله کد سمت اون مرد
_مرتیکه عوضی کانتیر من کجاست میگی یا بکشمت همینجا(داد)
چشمم افتاد به دست اون مرد ک اسلحه به دست داشت میخاست به تهیونگ شلیک کنه ک سریع
به پاش شلیک کردم
(الان ی پلیس شلیک کرد ریدم تو زندگانیم)
مرد دادی کشید اسلحه رو از دستش کشیدم
تهیونگ هنگ‌کرده بود
یجی ک خیلی عصبی بود با داد خیلی بلند گفت
+معلوم هست چه غلطی میکنی
چرا اینجایی تو
_تو چطوری اومدی اینجا
+خفه شو
( اون مرد بیهوش شده بود )
_یجی باید اینو ببریم با خودمون
+چییییی تو مشکللل داریییییی
_ببین الان وقت لج بازی نیس باید اینو ببریم
+چرا(داد)
_چون این عوضی مال منو دزدیده باید پیداش کنم(داد)
وقتی دیدم تهیونگ دادی زد اون هیچ وقت سرمن داد نمیزنه ینی پس خیلی مهمه
چیزی یش نگفتم سری تکون دادم

لایککک
دیدگاه ها (۰)

تهیونگ رفت بادیگاردا رو صدا کرد اون مرد رو انداختن رو کولش ر...

میدونستید کای رو ک وارد داستان کردم درواقع ی تیکتاکره 😂😂😂

چانیول ک خیلی ترسیده بود از دیدن تهیونگلکنت گرفته بود افتاد ...

tae>>>>

اما من عاشقتم! پارت ۵ ویو کوک از خواب بیدار شدم چی اینجا کجا...

[love triangle][مثلث عشق] P2ویو تهیونگ: شرط میبستم تویه ی کل...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۴اومد و نشست رو یه صندلی و با ترس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط