تهیونگ رفت بادیگاردا رو صدا کرد اون مرد رو

تهیونگ رفت بادیگاردا رو صدا کرد اون مرد رو
انداختن رو کولش
رفتن بیرون
تهیونگ به برایان گفت اون ماشینی ک اورده
ببره خونه یجی (جی مرسدس رو)
رفتیم سوار شدیم با اونی ک من اومده بودم
پشت فرمون نشستم
روشن کردم حرفی نزدیم
( 20مین راه بود )
بادیگاردای تهیونگ با ماشیناشون دوتا جلو بودن دوتا عقب
توی عقبی همون مرده بود
_از کجا فهمیدی
+اون ماشین ردیابش به گوشیم وصله
+من باید بپرسم ازت اینجا چیک..
با صدای ماشین پلیس حرفم نصفه موند
واای نه نه همینو کم داشتیم
دنبالمون میکردن تهیونگ سریع به بادیگاردا زنگ زد گفت مسیرتونو عوض کنید برید (....)جا تا ببینم چی میشه پلیس دنبالمونه
صدای آژیر پلیس ک دنبالمون بود
صدرصد یکی از همون افراد داخل همون خراب شده گفته
+چی..کار کنیم
_لعنتی
+باید بزنم کنار باورم نمیشه همه‌ی اینا تقصیر توعههههه(داد)
_الان وقت این حرفاااس(داد)
+پسس چی میخای برات برقصم گاوییییی(داد)
_اینقد جیغغغغ داد نکنننن(داد)
+نه‌که خودت داری با ارامش حرف میزنی(داد)
داشیم جر بحث میکردیم ک یهو فرمون از دستم در رفت خورد به یکی از تابلو های راهنما
+نهه نههه نههههههه
پلیس اومد جلومونو گرفت
که دیدم...
دیدگاه ها (۲)

میدونستید کای رو ک وارد داستان کردم درواقع ی تیکتاکره 😂😂😂

#shut_up

ویو یجی هرکاری میکردم در باز نمیشد قفل بود خودمو محکم کوبیدم...

چانیول ک خیلی ترسیده بود از دیدن تهیونگلکنت گرفته بود افتاد ...

اولیم مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۱

سلام به همگی چطورین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط