رمان لطفابخند،پارت دوم:
رمان لطفابخند،پارت دوم:
گائول از توی بغل یونگی بیرون میاد و روی نوک پاش می ایسته و گونه ی یونگی رو میبوسه.بعد وسط تهیونگ و یونگی می ایسته ودست به سینه میشه.
+خب.یونگی تهیونگ.تهیونگ یونگی.😃
×سلام.خوشبختم. (دستشو میاره جلو) #سلام.منم همینطور. (دست میده)
+نمیخواین یکم گرمتر باشین؟! #گائول من برات یه خبر باحال دارم. (دستشو ول میکنه)
+چیشده؟ #توی یه شرکت طراحی لباس کار پیدا کردم برای جفتمون.من طراح ارشد و توهم مدیر برنامه ی مدیر شرکت.
گائول جیغ بلندی میکشه و کاپشن تهیونگ رو میده دست یونگی و میپره تو بغل تهیونگ.
+دعاهام مستجاب شد!!!
یونگی و تهیونگ:جاااان؟!
+یعنی آرزوم برآورده شد. (😂 )
گائول از توی بغل تهیونگ میاد بیرون و روبه یونگی میکنه.
+کی باید بریم برای استخدام؟ #همین الان. (😐 )
+یونگی...میشه تهیونگم بیاد؟...لفتا(بالحنی کیوت)
یونگی نگاهی پرغرور از سرتا پا به تهیونگ میندازه و <باشه>ای از ته چاه گفت.گائول خوشحال شد و بازوی یونگی رو گرفت و سه تایی به سمت ماشین یونگی به راه افتادن.وقتی به ماشین رسیدن گائول جلو و تهیونگ عقب وسط نشست.یونگی توی ماشین علاقه ای به گوش دادن آهنگ نداشت.بنابراین تاوسطای راه همینطوری پیش رفت که گائول زد زیر آواز و آهنگ FAKE LOVE رو شروع کرد خوندن.گائول صدای زیبایی داشت و به ووکال علاقه داشت.یونگی هم به رپ.تا آخر راه با همخونیه یونگی و گائول گذشت.وقتی رسیدن دم شرکت،یونگی ماشین رو خاموش کرد و روبه گائول کرد. #آفرین گائول.صدات پخته تر شده.
+تو هم توی رپ کلمات رو با سرعت و واضح تر میخونی.
×وااااوووو.شما دوتا چقدر صداتون قشنگه!
+ممنون تهیونگ_آ.
گائول از ماشین پیاده میشه و از دیدن عظمت شرکت دهنش جرررر میخوره.
+یا خضر نبی!اینجا چنگنه بزلگه!
یونگی از ماشین پیاده میشه و پوزخندی به گائول میزنه.میره کنارش و پشت گردنش رو میگیره.
+آی ی ی!هیونگ ول کن اذیت میشم! (😲 )
یونگی گردن گائول رو ول میکنه و روبه تهیونگ که توماشین بود میکنه. #تو همینجا باش تا ما کارمون تمام شه.
تهیونگ هم سرشو به نشونه ی باشه تکون میده و با گائول بای بای میکنه.یونگی هم دست گائول رو میگیره و از پله ها بالا میرن و وارد شرکت میشن.داخل شرکت مثل بیرونش با شکوه بود.یونگی دست گائول رو ول میکنه و به سمت کانتر میره و گائول هم پشتش راه میوفته؛مثل چوپون و بز. (😂 😂 😂 پاشیدم از خنده) #سلام خانم.ما برای استخدام اومدیم.
=اوه بله.خب بزاری چک کنم...بله...شما آقای مین و خانوم پارک هستید.بفرمایید توی اتاق آقای جانگ. (مدیر شرکت) #ممنون.
یونگی دست گائول رو میگیره و به سمت اتاق آقای جانگ که روبه روی کانتر بود راه میوفتن.دم اتاق یونگی در میزنه و وارد میشه. #سلام.
÷سلام.بفرمایید.
داخل اتاق یه پسر دیگه هم بود.گائول روش میخ شد...
گائول از توی بغل یونگی بیرون میاد و روی نوک پاش می ایسته و گونه ی یونگی رو میبوسه.بعد وسط تهیونگ و یونگی می ایسته ودست به سینه میشه.
+خب.یونگی تهیونگ.تهیونگ یونگی.😃
×سلام.خوشبختم. (دستشو میاره جلو) #سلام.منم همینطور. (دست میده)
+نمیخواین یکم گرمتر باشین؟! #گائول من برات یه خبر باحال دارم. (دستشو ول میکنه)
+چیشده؟ #توی یه شرکت طراحی لباس کار پیدا کردم برای جفتمون.من طراح ارشد و توهم مدیر برنامه ی مدیر شرکت.
گائول جیغ بلندی میکشه و کاپشن تهیونگ رو میده دست یونگی و میپره تو بغل تهیونگ.
+دعاهام مستجاب شد!!!
یونگی و تهیونگ:جاااان؟!
+یعنی آرزوم برآورده شد. (😂 )
گائول از توی بغل تهیونگ میاد بیرون و روبه یونگی میکنه.
+کی باید بریم برای استخدام؟ #همین الان. (😐 )
+یونگی...میشه تهیونگم بیاد؟...لفتا(بالحنی کیوت)
یونگی نگاهی پرغرور از سرتا پا به تهیونگ میندازه و <باشه>ای از ته چاه گفت.گائول خوشحال شد و بازوی یونگی رو گرفت و سه تایی به سمت ماشین یونگی به راه افتادن.وقتی به ماشین رسیدن گائول جلو و تهیونگ عقب وسط نشست.یونگی توی ماشین علاقه ای به گوش دادن آهنگ نداشت.بنابراین تاوسطای راه همینطوری پیش رفت که گائول زد زیر آواز و آهنگ FAKE LOVE رو شروع کرد خوندن.گائول صدای زیبایی داشت و به ووکال علاقه داشت.یونگی هم به رپ.تا آخر راه با همخونیه یونگی و گائول گذشت.وقتی رسیدن دم شرکت،یونگی ماشین رو خاموش کرد و روبه گائول کرد. #آفرین گائول.صدات پخته تر شده.
+تو هم توی رپ کلمات رو با سرعت و واضح تر میخونی.
×وااااوووو.شما دوتا چقدر صداتون قشنگه!
+ممنون تهیونگ_آ.
گائول از ماشین پیاده میشه و از دیدن عظمت شرکت دهنش جرررر میخوره.
+یا خضر نبی!اینجا چنگنه بزلگه!
یونگی از ماشین پیاده میشه و پوزخندی به گائول میزنه.میره کنارش و پشت گردنش رو میگیره.
+آی ی ی!هیونگ ول کن اذیت میشم! (😲 )
یونگی گردن گائول رو ول میکنه و روبه تهیونگ که توماشین بود میکنه. #تو همینجا باش تا ما کارمون تمام شه.
تهیونگ هم سرشو به نشونه ی باشه تکون میده و با گائول بای بای میکنه.یونگی هم دست گائول رو میگیره و از پله ها بالا میرن و وارد شرکت میشن.داخل شرکت مثل بیرونش با شکوه بود.یونگی دست گائول رو ول میکنه و به سمت کانتر میره و گائول هم پشتش راه میوفته؛مثل چوپون و بز. (😂 😂 😂 پاشیدم از خنده) #سلام خانم.ما برای استخدام اومدیم.
=اوه بله.خب بزاری چک کنم...بله...شما آقای مین و خانوم پارک هستید.بفرمایید توی اتاق آقای جانگ. (مدیر شرکت) #ممنون.
یونگی دست گائول رو میگیره و به سمت اتاق آقای جانگ که روبه روی کانتر بود راه میوفتن.دم اتاق یونگی در میزنه و وارد میشه. #سلام.
÷سلام.بفرمایید.
داخل اتاق یه پسر دیگه هم بود.گائول روش میخ شد...
۸.۲k
۱۵ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.