تناسخ چپتر 9

عقبم نگاه میکنم وای نه
گفت : تو زندگی قبلیم منو با 33 کیلو سم کشتی
داره یادم میاد سرم بیشتر درد میکنه
چاقو رو محکم تر میگیره

اونو داخل دلم میکنه

دوما : بمیر هیچکس نمیاد دنبالت

اهان میتسوری جواب نمیده کانائو رو حالت پرواز گذاشته نزوکو هم که جواب نمیده

اهان گیو ولی گیو که با من دوست نیست

ولش زنگ میزنم

گیو : الو

میگم : گیو لطفا کمکم کن عجله کن

گیو : چی شده مگه

میگم : چیزی نیست فقط بیا لطفا ادرس خونه ی من....

گیو : الان میام

منتظر میمونم من دیگه نمیتونم داره هی خون میره

میوفتم رو زمین

گیو : شینوبو شینوبو

چشام رو باز میکنم

بیمارستانه

میتسوری چشاشو باز کرددددددد بیایییییننننن

یدفه مثل جن بالا سرم میاستن همه کانائو : حالت خوبه درد نداری
نزوکو : خدای شکر همش خدا خدا میکردم

میتسوری : کی این بلا رو سرت اورد خودت یا کس دیگه ای
میگم : میشه دونه دونه جواب بدم

میتسوری بغلم میکنه : بگو چی شد من بهت گفتم حواست باشه
میگم: ببخشید گوش ندادم

فکر کنم به گیو یکی بدهکارم اگه اون نبود من مرده بودم

راستی گیو کجاست

میتسوری : همین الان دید خوبی رفت خونه چطور؟

میگم : یکی بهش بدهکارم این مهمه باید ازش تشکر کنم

میتسوری : یادته بهت گفتم خیلی مهربونه

میگم : باشه حالا کاری نکن بهش نگم ممنون

میتسوری : کانائو امروز عصبانیه ما باید فرار کنیم بریم خونه

میخندن منم میخندم

ادامه دارد...