تنفر تا عشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_31
خلاصه ک رفتن عمارت
سئون و ات باهم رفتن داخل عمارت و این باعث تعجب پسرا شد
کوک:واقعا ادم شدید؟
ته: چند دقیقه پیش داشتین همو میخوردین ک
جیمین :برگاامم
(شوگاا هم خوابه😂)
سئون:خب قرار شد از این ب بعد باهم خوب باشیم
کوک پوفی کشیدو گفت
کوک: امیدوارم(با ی حالت ناامیدانه ای
بعدش ات میرع بالا لباسشو عوض کنه.
ک یهو سئون میاد داخل
ات:یاااا اینجا مگه در ندارههههه
سئون :حالا ببخشید ،عامم میای فیلم ببینیمم؟
ات:حوصله نرم
سئون:یااا بیا دیهه
ات:باشه
سئون:پایین منتظرتماا
ات:باش
لباسمو ک عوض کرده بودم
پس رفتم پایین
ک سئون داشت فیلم میزاش
منم رفتم رو مبل نشستم
فیلمه دو ساعت و خرده ای بود
تقریبا نصف فیلم رو دیده بودیم ک ی پسره خیلی کراش اومد ت کادر
ات:اووو چقددد خوشگلهههههههه(باخنده گفتم و برگشتم سمت سئون ک چهره ه اخمو کوک رو دیدم خندمو خوردم
ات:هااا چتهه
ک هیچی نگف
یکم دیه گذشت
که همون پسر کراشه با ی دختره کیس رفتن
ات:اوففف نگاا چ هاتههه سئونننن
کوک: سئون این چ فیلمیه ت گزاشتی اصن؟
ات:خوب کاری کردی سئون
کوک:ی کاری نکن فیلمه رو قط کنماا
ات:ت چیکار داری خب
گوشیمو برداشتم سرچ کردم و اسمشو فهمیدم (حالا شما ی بازیگر ک دوس دارین رو تصور کنین))
و کلی عکس ازش اومد یهو داد زدممم
ات:سئوننننننن ،نگاش کن چ خوشگلههههه
سئون:دلمو ترکوندیی ، اومم خیلی خوشگله
کوک: خیر سرم دارم فیلم میبینم
ات: تا الان که میگفتی چرا اینو دان کرده
کوک: الان میخام ببینم
ات: تو هم ب جذابیت این پسره پی بردی؟؟
کوک:ن ب بخاطر دختره دارم میبینم
ات: اهااا
والا الان سئون آدم شده داداششو باید آدم کنم هی ب آدم میپره
خو چتهه هی گیر میدی
عنتر🙄
یکم گذشت ک اجوما اومد و گف شام امادست منم گوشیم رو برداشتم و رفتم
نشستمو گوشیم رو گزاشتم رو میز
سئون کنار من نشسته بود
داشتم غذام رو میخوردم
ک یکی تکس داد محل نکردمو غذامو ادامه دادم ک سئونگف
سئون: ات دوس پسر داری؟
ات: نه چطور
سئون: پس چرا برا اسم این پسره قلب گزاشتی؟
ات: اها اون دوستمه گوون
سئون:خب دوسپرت ک نیس میش برا من جورش کنی؟؟
کوک:سئون چر سر غذا حرف میزنی
سئون: پسره انقد خوشگله
ته: ولی من خوشگل ترمااا
داشتم بیخیال غذامو میخوردم ک ته این حرفو زد منم بم برخورد و ینی برنخورد دلم از پر بود فق میخاستم ضایش کن
با دهن پر گفتم
ات: اتفاقا اون از ت خوشگل تره
ته :یااااا من خشگل ترم
ات: اون خشگل تر...
شوگا :اوفف اگ گذاشتین غذا بخوریممم
ک دیه حرفی نزد منم چیزی نگفتم
غذامو خردمو سمت مبل رفتم تا بشینم
سئونم اومد کنارم نشست
سئون:اتت؟میگم فردا موهاتو چ مدلی میزاری؟
ات:باز میزارم ت چی؟
سئون" عامم من میخام بالا ببندم
ات:بهت میاد فک کنم
سئون:این مدلا هم هست نگا...
#اد_جئون
#پارت_31
خلاصه ک رفتن عمارت
سئون و ات باهم رفتن داخل عمارت و این باعث تعجب پسرا شد
کوک:واقعا ادم شدید؟
ته: چند دقیقه پیش داشتین همو میخوردین ک
جیمین :برگاامم
(شوگاا هم خوابه😂)
سئون:خب قرار شد از این ب بعد باهم خوب باشیم
کوک پوفی کشیدو گفت
کوک: امیدوارم(با ی حالت ناامیدانه ای
بعدش ات میرع بالا لباسشو عوض کنه.
ک یهو سئون میاد داخل
ات:یاااا اینجا مگه در ندارههههه
سئون :حالا ببخشید ،عامم میای فیلم ببینیمم؟
ات:حوصله نرم
سئون:یااا بیا دیهه
ات:باشه
سئون:پایین منتظرتماا
ات:باش
لباسمو ک عوض کرده بودم
پس رفتم پایین
ک سئون داشت فیلم میزاش
منم رفتم رو مبل نشستم
فیلمه دو ساعت و خرده ای بود
تقریبا نصف فیلم رو دیده بودیم ک ی پسره خیلی کراش اومد ت کادر
ات:اووو چقددد خوشگلهههههههه(باخنده گفتم و برگشتم سمت سئون ک چهره ه اخمو کوک رو دیدم خندمو خوردم
ات:هااا چتهه
ک هیچی نگف
یکم دیه گذشت
که همون پسر کراشه با ی دختره کیس رفتن
ات:اوففف نگاا چ هاتههه سئونننن
کوک: سئون این چ فیلمیه ت گزاشتی اصن؟
ات:خوب کاری کردی سئون
کوک:ی کاری نکن فیلمه رو قط کنماا
ات:ت چیکار داری خب
گوشیمو برداشتم سرچ کردم و اسمشو فهمیدم (حالا شما ی بازیگر ک دوس دارین رو تصور کنین))
و کلی عکس ازش اومد یهو داد زدممم
ات:سئوننننننن ،نگاش کن چ خوشگلههههه
سئون:دلمو ترکوندیی ، اومم خیلی خوشگله
کوک: خیر سرم دارم فیلم میبینم
ات: تا الان که میگفتی چرا اینو دان کرده
کوک: الان میخام ببینم
ات: تو هم ب جذابیت این پسره پی بردی؟؟
کوک:ن ب بخاطر دختره دارم میبینم
ات: اهااا
والا الان سئون آدم شده داداششو باید آدم کنم هی ب آدم میپره
خو چتهه هی گیر میدی
عنتر🙄
یکم گذشت ک اجوما اومد و گف شام امادست منم گوشیم رو برداشتم و رفتم
نشستمو گوشیم رو گزاشتم رو میز
سئون کنار من نشسته بود
داشتم غذام رو میخوردم
ک یکی تکس داد محل نکردمو غذامو ادامه دادم ک سئونگف
سئون: ات دوس پسر داری؟
ات: نه چطور
سئون: پس چرا برا اسم این پسره قلب گزاشتی؟
ات: اها اون دوستمه گوون
سئون:خب دوسپرت ک نیس میش برا من جورش کنی؟؟
کوک:سئون چر سر غذا حرف میزنی
سئون: پسره انقد خوشگله
ته: ولی من خوشگل ترمااا
داشتم بیخیال غذامو میخوردم ک ته این حرفو زد منم بم برخورد و ینی برنخورد دلم از پر بود فق میخاستم ضایش کن
با دهن پر گفتم
ات: اتفاقا اون از ت خوشگل تره
ته :یااااا من خشگل ترم
ات: اون خشگل تر...
شوگا :اوفف اگ گذاشتین غذا بخوریممم
ک دیه حرفی نزد منم چیزی نگفتم
غذامو خردمو سمت مبل رفتم تا بشینم
سئونم اومد کنارم نشست
سئون:اتت؟میگم فردا موهاتو چ مدلی میزاری؟
ات:باز میزارم ت چی؟
سئون" عامم من میخام بالا ببندم
ات:بهت میاد فک کنم
سئون:این مدلا هم هست نگا...
۱.۶k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.