عشق خونین

《عشق خونین 》
پارت ۴۱

جیمین : برو بیروووووووون
قلب اش بازم ناراحت شد ... و با ارومی گفت
ات : خیله خب باشه میرم تو موهات رو بشور باشه ..
سمته در رفت و از اتاق خارج شد دلخور بودنش فقد اون را به راه سکوتی می‌برد
سمته آشپزخونه رفت و بعد از آماده کردن .. سینی غذا سمته اتاق جیمین رفت و جلو در گذاشت و سمته اتاق خودش رفت ..
جیمین بعد از اینکه ات از اتاق بیرون رفت سمته کمد لباس رفت و لباس های راحتی را برداشت و سمته حمام رفت لباس هایش را کشید و زیر دوش آب سرد ایستاد در حالی که برایش ضرر داشت خون‌آشام ها هوا سرد و خوراکی های سرد برایشان مریضی ایجاد میکردن ولی بازم جیمین از شدت درد قلبش و عشق مثل خون در قلبش نگهداشته بود ... برایه هر آدمی احساس عشقی به وجود میاد ولی قلب نمی‌فهمه فردی که عاشقش میشه کیه و کی هست .. قلب عاشق آدم اشتباهی میشه و این قلب کوچیک مومشکی ما عاشق دختری که ۴۰۰ سالش و خودش را جایه مادر اون میدونه در حالی که قلبش در سیم خاردار های گیره کرده که بیرون رفتنش باعث زخمی شدن اش میشد سیم خاردار های که توسط اون دختر دوره قلب کیوتی پیچیده شده بود..... ولی جیمین باید جلو احساست هایش را بگیره ....
حدود یک ساعت میشد که تو حمام بود بعد از پوشیدن لباس هایش از حمام بیرون رفت و سمته در رفت در را باز کرد و سینی غذا رو دید که جلو در گذاشته بود با یاد آورده رفتاری که باهاش داشت احساس بدی گرفت پس سینی‌را برداشت و گذاشت رو میزی و سمته اتاق ات رفت و آروم در را باز کرد با تاریکی اتاق مواجه شد سمته تخت رفت و دید که آروم خواب بود ولی بالشت اش خیس بود رو زمین نشست و موهایش را از صورت اش کشید ... و غرق در نگاه اون دختر بود نمیشد ازش چشم بردار اون خیلی دختر زیبایی بود بعد از کلی نگاه کردن اون دختر از رو زمین بلند شد با موهای خیس بازم سمته اتاق خودش رفت .....
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ______________

از پله ها پایین رفت و سمته میز رفت بازم سوی جانگ و سویون نبودن این باعث می‌شد عصبی بشه پس سمته اتاق سوی چانگ رفت تقی به در زد
ات : چانگ پاشو دیگه ... دیرت میشه
سوی جانگ: الان میام اونی
سمته اتاق سویون رفت
ات : سویون دخترم پاشو ....
سویون : الان میام ..
سمته اتاق جیمین رفت اول میخواست با اسم کیوتی صداش کنه ولی منصرف شد و گفت
ات : جیمین ...
دیدگاه ها (۳)

《 عشق خونین 》پارت ۴۲ات : جیمین .... پاشو معلمت میاد .. ولی ت...

《 عشق خونین 》پارت ۴۳ات : نه عزیزم چشمات خوشگل میبینه جیمین: ...

《عشق خونین 》پارت ۴۰سوی جانگ: اونی من خیلی پشیمونم ببخشید که ...

《عشق خونین 》پارت ۳۹مشغول بازی کردن و نوازش کردن موهای جیمین ...

پارت ۴۱پادشاه: به عنوان مجازاتت پارک جیمین م..... ات: لطفا.....

گناهکار ) ۵۸ part گوشه لبش رو گزید و یه لباس خواب های ساده م...

( گناهکار ) ۷۱ part قلبش همانند آبی بر روی زمین ریخت جیمین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط