لباش لنا خیس شد لنا هیون رو گذاشت رو مبل و روش پتو انداخت
لباش لنا خیس شد لنا هیون رو گذاشت رو مبل و روش پتو انداخت اومد غذا درست کنه که حال لنا بد شد هیون بیدار شد ( داداشم خواب سبکه)
هیون : خوبی؟( نگران)
لنا: آره
هیون : ولی رنگت پریده بلند شو بریم دکتر
خلاصه هیون لنارو راصی کرد و رفتن آزمایش دادن بله بچه دار شدن( کارهای خارجکی جواب داد😈)
خب از میا میگم لنا هیون رو راضی کرد و میا رفت زندان
بعدش بچه هاشون به دنیا اومد تمام پارت آخر بود
فک کنم آخرش افتصاح شد ولی خب ببخشید دیگه
منتطر فیک بعدی باشید 😉
هیون : خوبی؟( نگران)
لنا: آره
هیون : ولی رنگت پریده بلند شو بریم دکتر
خلاصه هیون لنارو راصی کرد و رفتن آزمایش دادن بله بچه دار شدن( کارهای خارجکی جواب داد😈)
خب از میا میگم لنا هیون رو راضی کرد و میا رفت زندان
بعدش بچه هاشون به دنیا اومد تمام پارت آخر بود
فک کنم آخرش افتصاح شد ولی خب ببخشید دیگه
منتطر فیک بعدی باشید 😉
۴.۰k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.