رمان شازده کوچولو

رمان شازده کوچولو

پارت ۱۲۴


...:آقا من نمیتونم زایمان و انجام بوم

ارسلان: یعنی چی که نمیتونی پس به چه دردی میخوری هان ؟

...:ارباب ایشون حالتشون طبیعی نیست ممکنه زیره زایمان دویم نیاره

ارسلان: دهنتو ببند فهمیدی کنار تخت زانو شدم و دست عروسکم و میون دستام گرفتم به رنگ رفت صورتش نگاه کردم

دیانا: ارسلان اخخ

ارسلان: جانم

دیانا: اخخ ارسلان بچه هام آخ

ارسلان: پس چه غلطی میکنی خیره سرت جدت اینکاره بوده
دیدگاه ها (۲)

رمان شازده کوچولو پارت ۱۲۵..:من نمیتونم کاری کنم ارباب ممکنه...

ان شازده کوچولو پارت ۱۲۶ارسلان: متوجه‌ شدم به سمت اتاق دیانا...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۲۳ارسلان: خواهش میکنم وروجک حالا بگی...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۲۲ارسلان:نگاهم رو به پنجره گرفتم هوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط