☆♡پارت: ۳۹♡☆
☆♡پارت: ۳۹♡☆
*سویونگ*
بعد اینکه اعضا یکم استراحت کردن.. بلند شدیم که یکم تمرین کنیم... جیمین داشت سعی می کرد کمکم کنه پارت های رقصمو تمرین کنیم...
جیمین: بعد اینطوری دستاتو میاری جلو و ی قدم میای جلو...
سویونگ: اها اینطوری؟
جیمین: اره...
داشتیم کم کم تمرین می کردیم که من ی لحظه پام تیر کشید و افتادم تو بغل جیمین... ی لحظه حس کردم تو بغلش فرو رفتم و اب شدم که با صدای اعضا به خودم اومدم...
جی هوپ: خوبی سویونگ؟
جونگ کوک: چیشد؟ خوبی؟
جین: می تونی راه بری؟
اروم از بغل جیمین اومدم بیرون...
جیمین: خوبی؟ چیزیت که نشده؟
سویونگ: نه خوبم فقط پام پیچ خورد...
شوگا: مطمئنی؟
سویونگ: اره اره خوبم...
بعد اینکه همه مطمئن شدن حالم خوبه رفتیم سر تمرین...
چند ساعت بعد...
دیگه تمرین تموم شده بود و همه داشتن اماده میشدن برگردیم خوابگاه... یکم خسته شده بودم و چون دارو هامو خورده بودم کم کم داشت خوابم میومد...
نامجون: همه اماده این؟
اعضا: اره...
نامجون: پس بریم...
همه از مربی دنس خداحافظی کردیم و از سالن بیرون اومدیم سوار ماشین شدیم... من واقعا خوابم میومد... چشمام کم کم گرم شد نفهمیدم کی خوابم برد...
*جی هوپ*
تقریبا رسیده بودیم که برگشتم دیدم سویونگ خوابش برده... خیلی اروم خوابیده بود.. اما مطمئنم اگه یکم تکونش میدادی بیدار میشد... دلم نمیومد اما بیدارش کردم که بره تو اتاقش بخوابه...
جی هوپ: سویونگ... سویونگ...
سویونگ: هوم؟
جی هوپ: بیدار شو رسیدیم...
سویونگ: چی؟ رسیدیم؟
جی هوپ: اره... بیدار شو اگه خسته ای بیا تو خوابگاه تو اتاقت استراحت کن...
سویونگ اروم بلند شد...
سویونگ: باشه.. مرسی...
*سویونگ*
با صدای اوپا از خواب بیدار شدم و از ماشین پیاده شدیم... خیلی خوابم میومد پس سریع رفتم توی خوابگاه پام یکم درد می کرد.. اما زیاد اهمیت ندادم و مستقیم رفتم بالا تو اتاقم... لعنت به این قرصا که انقد خواب آورن.. رفتم رو تخت دراز کشیدم و بدون عوض کردن لباسم خوابیدم...
ی چند وقته بد جور مریض شدم برای همین فعالیت هام کم شده اما سعی می کنم تا شب ی پارت دیگه از این فیک و یک یا دوتا پارتم از فیک رویا بزارم💜💖
شرط هم نداریم😄
اما لایک و کامنت فراموش نشه❤
*سویونگ*
بعد اینکه اعضا یکم استراحت کردن.. بلند شدیم که یکم تمرین کنیم... جیمین داشت سعی می کرد کمکم کنه پارت های رقصمو تمرین کنیم...
جیمین: بعد اینطوری دستاتو میاری جلو و ی قدم میای جلو...
سویونگ: اها اینطوری؟
جیمین: اره...
داشتیم کم کم تمرین می کردیم که من ی لحظه پام تیر کشید و افتادم تو بغل جیمین... ی لحظه حس کردم تو بغلش فرو رفتم و اب شدم که با صدای اعضا به خودم اومدم...
جی هوپ: خوبی سویونگ؟
جونگ کوک: چیشد؟ خوبی؟
جین: می تونی راه بری؟
اروم از بغل جیمین اومدم بیرون...
جیمین: خوبی؟ چیزیت که نشده؟
سویونگ: نه خوبم فقط پام پیچ خورد...
شوگا: مطمئنی؟
سویونگ: اره اره خوبم...
بعد اینکه همه مطمئن شدن حالم خوبه رفتیم سر تمرین...
چند ساعت بعد...
دیگه تمرین تموم شده بود و همه داشتن اماده میشدن برگردیم خوابگاه... یکم خسته شده بودم و چون دارو هامو خورده بودم کم کم داشت خوابم میومد...
نامجون: همه اماده این؟
اعضا: اره...
نامجون: پس بریم...
همه از مربی دنس خداحافظی کردیم و از سالن بیرون اومدیم سوار ماشین شدیم... من واقعا خوابم میومد... چشمام کم کم گرم شد نفهمیدم کی خوابم برد...
*جی هوپ*
تقریبا رسیده بودیم که برگشتم دیدم سویونگ خوابش برده... خیلی اروم خوابیده بود.. اما مطمئنم اگه یکم تکونش میدادی بیدار میشد... دلم نمیومد اما بیدارش کردم که بره تو اتاقش بخوابه...
جی هوپ: سویونگ... سویونگ...
سویونگ: هوم؟
جی هوپ: بیدار شو رسیدیم...
سویونگ: چی؟ رسیدیم؟
جی هوپ: اره... بیدار شو اگه خسته ای بیا تو خوابگاه تو اتاقت استراحت کن...
سویونگ اروم بلند شد...
سویونگ: باشه.. مرسی...
*سویونگ*
با صدای اوپا از خواب بیدار شدم و از ماشین پیاده شدیم... خیلی خوابم میومد پس سریع رفتم توی خوابگاه پام یکم درد می کرد.. اما زیاد اهمیت ندادم و مستقیم رفتم بالا تو اتاقم... لعنت به این قرصا که انقد خواب آورن.. رفتم رو تخت دراز کشیدم و بدون عوض کردن لباسم خوابیدم...
ی چند وقته بد جور مریض شدم برای همین فعالیت هام کم شده اما سعی می کنم تا شب ی پارت دیگه از این فیک و یک یا دوتا پارتم از فیک رویا بزارم💜💖
شرط هم نداریم😄
اما لایک و کامنت فراموش نشه❤
۱۳.۲k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.