☆♡پارت: ۱۰♡☆
☆♡پارت: ۱۰♡☆
شروع کردیم به خوردن...
رها: اوممم... خوشمزه شده!
جی هوپ: اره.. خیلی خوب شده...
ناهارمونو کم کم خوردیم و بعد با هم میز و جمع کردیم...
رها: خب حالا چی کار کنیم؟
جی هوپ: نمی دونم.. تو دوست داری چی کار کنیم؟
رها: خب تو وقتایی که می یای اینجا چی کار میکنی؟
جی هوپ: تو جنگل می گردم.. تمرین تیر اندازی می کنم و از این جور کارا...
رها: شکارم میری؟
جی هوپ: نه! من کشتن حیوونای بی گناه و بامزه رو دوست ندارم...
رها: اوو.. پس چه خوب.. منم کشتن حیوونارو دوست ندارم... پس بیا بریم بهم تیر اندازی یاد بده...
جی هوپ: اره فکر خوبیه.. برم تیر و کمانمو بیارم...
جی هوپ رفت تیر کمونشو اورد و رفتیم پشت کلبه و جی هوپ ی دایره با زغال روی ی درخت کشید و گفت سعی کن بزنی داخل اون دایره و کمانو داد دستم...
جی هوپ: بلندی چطوری بگیریش؟
رها: نه تا حالا کمان دستم نگرفتم...
جی هوپ: پس بزار یادت بدم...
اومد کمانو گرفت و دستاشو گذاشت رو دستمو با دست دیگش اون یکی دستمو اورد بالا و ی تیر بر داشت و گذاشت روی تیر کمان و تیر و گیر داد به کش کمان، تیر و داد دستم و دستشو گذاشت رو دستمو تیر و تا جایی که کش کمان کشیده میشد کشید...(می دونید که منظورم چطوریه همون طوری که پسره میاد از پشت دختره دستاشو میزاره رو دست دختره و تیر اندازی یا نواختن ی چیزیو یاده دختره میده )
جی هوپ: حالا تیرو ول کن...
رها: باشه...
تیر و ول کردم و مستقیم رفت خورد به هدف...
رها: وااوو خورد به هدف!
جی هوپ: اره.. یاد گرفتی؟
رها: اره.. این دفه خودم امتحان می کنم...
جی هوپ: باشه...
این دفه کمان و خودم گرفتم و ی تیر برداشتم و گذاشتم روی کش کمان و سعی کردم تا جایی که می تونم کشو بکشم... نشونه گیری کردم و بعد تیر و ول کردم... تقریبا خورد به هدف...
جی هوپ: افرین! برای بار اول خیلی خوب بود...
رها: مرسی...
تا نزدیک شب داشتیم پشت کلبه تمرین تیر اندازی می کردیم... دیگه خسته شده بودیم.. رفتیم توی کلبه...
رها: امروز خیلی خوش گذشت!
جی هوپ: اره... نظرت چیه برای شام گوشت کبابی لا کیمچی درست کنیم؟
رها: اره.. زودم درست میشه.. خیلی گشنم شده...
جی هوپ: اره منم...
شروع کردیم به خوردن...
رها: اوممم... خوشمزه شده!
جی هوپ: اره.. خیلی خوب شده...
ناهارمونو کم کم خوردیم و بعد با هم میز و جمع کردیم...
رها: خب حالا چی کار کنیم؟
جی هوپ: نمی دونم.. تو دوست داری چی کار کنیم؟
رها: خب تو وقتایی که می یای اینجا چی کار میکنی؟
جی هوپ: تو جنگل می گردم.. تمرین تیر اندازی می کنم و از این جور کارا...
رها: شکارم میری؟
جی هوپ: نه! من کشتن حیوونای بی گناه و بامزه رو دوست ندارم...
رها: اوو.. پس چه خوب.. منم کشتن حیوونارو دوست ندارم... پس بیا بریم بهم تیر اندازی یاد بده...
جی هوپ: اره فکر خوبیه.. برم تیر و کمانمو بیارم...
جی هوپ رفت تیر کمونشو اورد و رفتیم پشت کلبه و جی هوپ ی دایره با زغال روی ی درخت کشید و گفت سعی کن بزنی داخل اون دایره و کمانو داد دستم...
جی هوپ: بلندی چطوری بگیریش؟
رها: نه تا حالا کمان دستم نگرفتم...
جی هوپ: پس بزار یادت بدم...
اومد کمانو گرفت و دستاشو گذاشت رو دستمو با دست دیگش اون یکی دستمو اورد بالا و ی تیر بر داشت و گذاشت روی تیر کمان و تیر و گیر داد به کش کمان، تیر و داد دستم و دستشو گذاشت رو دستمو تیر و تا جایی که کش کمان کشیده میشد کشید...(می دونید که منظورم چطوریه همون طوری که پسره میاد از پشت دختره دستاشو میزاره رو دست دختره و تیر اندازی یا نواختن ی چیزیو یاده دختره میده )
جی هوپ: حالا تیرو ول کن...
رها: باشه...
تیر و ول کردم و مستقیم رفت خورد به هدف...
رها: وااوو خورد به هدف!
جی هوپ: اره.. یاد گرفتی؟
رها: اره.. این دفه خودم امتحان می کنم...
جی هوپ: باشه...
این دفه کمان و خودم گرفتم و ی تیر برداشتم و گذاشتم روی کش کمان و سعی کردم تا جایی که می تونم کشو بکشم... نشونه گیری کردم و بعد تیر و ول کردم... تقریبا خورد به هدف...
جی هوپ: افرین! برای بار اول خیلی خوب بود...
رها: مرسی...
تا نزدیک شب داشتیم پشت کلبه تمرین تیر اندازی می کردیم... دیگه خسته شده بودیم.. رفتیم توی کلبه...
رها: امروز خیلی خوش گذشت!
جی هوپ: اره... نظرت چیه برای شام گوشت کبابی لا کیمچی درست کنیم؟
رها: اره.. زودم درست میشه.. خیلی گشنم شده...
جی هوپ: اره منم...
۱۵.۳k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.