چندشاتی شوگا

چندشاتی شوگا
part 3
+خیل خب...

شوگا، اول جعبه ی طلارو باز کرد و روی تخت‌گذاشت..
دوم.. خوراکی هارو دونه دونه از نایلون برداشت و روی تخت چید....

-خب.. چشماتو باز کن...

ات آروم چشماشو باز کرد و با خوشحالی و ذوق خیره به وسایل شد..

+اینا.....

-همه مال تو.. متاسفم پرنسسم خیلی درد داری...

+من...من عاشق اینام.. این طلا خیلی خوشگله
با خوشحالی گفت

شوگا خندید و ات رو بغل کرد

-همه‌چیز برای تو انجام میدم تا خوشحال باشی..

+مرسی.. مرسی پیشی من..

-متاسفم که درد داشتی‌.

+عیب نداره.. ولی دفعه بعد آرومتر..

-باشه پیشی کوچولو

ات خندید

شوگا نوک دماغ ات رو آروم نیشگون‌گرفت...

-عاشقتم..

+من بیشتر...

-نه .. من بیشتر

+نخیرم...

-عههه اصلا هردومون..

+نوچ من بیشتر دوستت دارم...

- پیشی لجباز

ات خندید و گردن شوگا رو بوسید

+مرسی که هستی

the end.
دیدگاه ها (۲)

چندشاتی جیهوپpart 1با سرعت داخل سالن دویدم.. به آسانسور رسید...

چندشاتی جیهوپpart 2 *ببینید چه ادمین هنرمند و خوبی دارید، دا...

چندشاتی شوگا،part 2شروع کردم به خوردن نودل..خیلی گشنمه بود.....

چند شاتی شوگاpart 1از درد داشتم‌میمردم...شوگا لخت کنارم خوا...

دوست پسر دمدمی مزاج

نام فیک: عشق مخفیPart: 46ویو ات*شب شد و مهمونا اومدن*رنگ رو ...

آغوش گرم پارت ۴:شوگا عصبی بودجیمین رو بغل کرد و بردش داخل و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط