(استاد جذاب من) پارت دوازدهم
(استاد جذاب من) پارت دوازدهم
رسیدیم خونش خیلی خوشگل بود قصری میموند
واقعا خوشگل و بزرگ بود که مثل بچه داشتم میدوییدم و جیمین رو میدیدم داشت نگام میکرد و لبخند میزد رفتم گفتمش ببخشید جوگیر شدم اخه تا حالا همچین جایی نرفته بودم و بعد جیمین دستم و گرفت و رفتیم باهم دویدیم و جیمین رفت داخل بهش گفتم من یه چند دقیقه ی دیگه میام کیفم رو تو ماشین جا گذاشتم
(از زبان جیمین)
رفتم داخل و رفتم لباسم رو عوض کنم که یه صدایی شنیدم
(از زبان ا.ت)
کیفم رو برداشتم و رفتم داخل و خدمتکارا گرفتنم و گفتن تو کی هستی و من هم وایساده بودم چی بگم و خدمتکارا بیرونم کردن که خواستم به جیمین زنگ بزنم
(از زبان جیمین)
رفتم پایین و گفتم چیشده چرا سروصدا میکنین گفت یه دختره زشت پشت سر شما دزدکی داشت میومد نمیدونستم خواست چیکار کنه و گفتمش چی میگی اون دختره الان کجاست گفت دختره جوری بیرونش کردیم که اسمش هم یادش بره و گفتش خفه شو عوضی و سریع رفتم دنباله ا.ت و فکر کردم رفته دیدم دم در وایساده و بعد پرید بغلم و بغلش کردم و گفت میدونستم میای دنبالم اگه من میرفتم جایی هم نداشتم که برم و رفتیم داخل و خدمتکارا اومدن گفتن آره این خانم بود و گفتم آره میدونم و به ا.ت گفتم عشقم کدومش بود ا.ت جیزی نگفت خدمتکارا تعجب کرده بودند که بهش گفته بود عشقم گفتمشون چیشده اون دوست دختره منه و شما به این دلیل بی احترامی و اذیتش اخراجین و بیرونشون کردم و رفتم طبقه بالا و به ا.ت گفتم که امشب خونه بمونیم از فردا میریم بیرون ا.ت هم گفت باشه و ا.ت گفت فردا صبح مدرسه باید بریم و گفتمش آره باهم میریم ا.ت گفت باید رابطمونو مخفی نگه داریم گفتمش این هم قبوله و رفتیمو پیش هم خوابیدیم
این پارت زیاد قشنگ نبود میدونم ولی منتظر پارتای بعدی باشین قرار اتفاق های جالب بیوفته حمایت کنید و مراقب خودتون باشین(보라해)
رسیدیم خونش خیلی خوشگل بود قصری میموند
واقعا خوشگل و بزرگ بود که مثل بچه داشتم میدوییدم و جیمین رو میدیدم داشت نگام میکرد و لبخند میزد رفتم گفتمش ببخشید جوگیر شدم اخه تا حالا همچین جایی نرفته بودم و بعد جیمین دستم و گرفت و رفتیم باهم دویدیم و جیمین رفت داخل بهش گفتم من یه چند دقیقه ی دیگه میام کیفم رو تو ماشین جا گذاشتم
(از زبان جیمین)
رفتم داخل و رفتم لباسم رو عوض کنم که یه صدایی شنیدم
(از زبان ا.ت)
کیفم رو برداشتم و رفتم داخل و خدمتکارا گرفتنم و گفتن تو کی هستی و من هم وایساده بودم چی بگم و خدمتکارا بیرونم کردن که خواستم به جیمین زنگ بزنم
(از زبان جیمین)
رفتم پایین و گفتم چیشده چرا سروصدا میکنین گفت یه دختره زشت پشت سر شما دزدکی داشت میومد نمیدونستم خواست چیکار کنه و گفتمش چی میگی اون دختره الان کجاست گفت دختره جوری بیرونش کردیم که اسمش هم یادش بره و گفتش خفه شو عوضی و سریع رفتم دنباله ا.ت و فکر کردم رفته دیدم دم در وایساده و بعد پرید بغلم و بغلش کردم و گفت میدونستم میای دنبالم اگه من میرفتم جایی هم نداشتم که برم و رفتیم داخل و خدمتکارا اومدن گفتن آره این خانم بود و گفتم آره میدونم و به ا.ت گفتم عشقم کدومش بود ا.ت جیزی نگفت خدمتکارا تعجب کرده بودند که بهش گفته بود عشقم گفتمشون چیشده اون دوست دختره منه و شما به این دلیل بی احترامی و اذیتش اخراجین و بیرونشون کردم و رفتم طبقه بالا و به ا.ت گفتم که امشب خونه بمونیم از فردا میریم بیرون ا.ت هم گفت باشه و ا.ت گفت فردا صبح مدرسه باید بریم و گفتمش آره باهم میریم ا.ت گفت باید رابطمونو مخفی نگه داریم گفتمش این هم قبوله و رفتیمو پیش هم خوابیدیم
این پارت زیاد قشنگ نبود میدونم ولی منتظر پارتای بعدی باشین قرار اتفاق های جالب بیوفته حمایت کنید و مراقب خودتون باشین(보라해)
۸.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.