چطور وقتی خودم از خودم حالم به هم می خوره باید از بقیه ان
چطور وقتی خودم از خودم حالم به هم می خوره باید از بقیه انتظار داشته باشم منو دوست داشته باشن بلند شدم و به سمت دفتر مدیر رفت
در زدم و با اجازه اون در رو باز کردم
مدیر : وای خدایا چی شده؟ چرا این شکلی شده؟
ا/ت : ببخشید میشه به همسرم زنگ بزنید؟ *اروم
مدیر : اره اره الان میگن بیاد دنبالت
رفتم توی کلاس تا کیفم رو بردارم که زمانی که در رو باز کردم
معلممون بلند شد سمتم امد و دستم رو گرفت
معلم : ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت :بله خوبم * اروم
و به سمت میرم رفتم که قیافه کیو با اون دوستاش که با تمسخر نگام می کردن رو دیدم
چقدر یک ادم میتونه اشغال باشه
کیفم رو برداشتم و به سمت در مدرسه رفتم اروم حرکت کردم که مرد با کت سیاهش رو دیدم که با لبخند نگام می کنه
فکر کنم اگه اون نبود تا همین الانش هم دوام نمی اوردم منم بهش لبخند زدم و بهم نزدیک شد ولی زمانی که کبودی های روی بدنم رو دید لبخندش محو شد و به سرعت به سمتم دوید
جونگ کوک : ا/ت چی شده چرا بدنت کبوده؟ * نگران
لبخندم محو شد با رد شدن تموم اون لحظات جلوی چشمامام بغض بدی تموم وجودم رو گرفت و سرم رو توی سینش فرو بدم و خودم رو خالی کردم اونم منو محکم بغل کرد
جونگ کوک : کی اینکار رو باهات کرده
ا/ت : جون .. هق .. جونگ کوک اون بهم .. هق بهم .......
جونگ کوک : شششش فهمیدم اروم باش باشه همچی رو درست می کنم
.
« ویو جونگ کوک »
.
ا/ت رو توی ماشین گذاشتم
خونم به جوش امده بود چطور این مدرسه خراب شده اجازه میده همچین رفتاری با ا/ت من بشه می دونستم ا/ت قراره کمی به خاطر اینکه ما با هم قرار گذاشتیم و بعدش با هم ازدواج کردیم صد درصد اذیت بشه ولی این دیگه بیش از حد بود
در اتاق مدیرشون رو محکم باز کردم و رفتم یه سیلی محکم به مدیرشون زدم و یقش رو گرفتم
جونگ کوک : حرومزاده تو چطور......
مدیر : توضیح میدن اقای جئون
جونگ کوک : چی رو می خوای توضیح بدی عوضی این که همسر من رو توی مدرسه هر روز کتک می زدن اینکه امروز به همسرم تجاوز کردن پس توی اشغال توی این مدرسه چیکار می کنی ها؟ خودتون رو اماده کنید چون من تا زمانی که در اینجا رو تخته نکنم دست بردار نیستم
از اون مدرسه لعنتی بیرون امد و سوار ماشین شدم به ا/ت نگاه کردم که همون طور که گریه هاش روی صورتش مونده بود خوابش برده بود لبخندی بهش زدم و دستم رو به سمت گونش بردم و اشکاش رو پاک کردم و روی پیشونیش بوسه ای زدم
جونگ کوک : قول میدم همه چیز درست بشه فرشته من .....
.
.
.
بچه ها من به یک نتیجه رسیدم
اینکه من اصلا نمی تون م تک پارتی بنویسم
هی میام سعی کنم طولانی نشه ها ولی اصلا نمی تونم
درکل ببخشید اگه می بینید هی پارتی طولانی میشه
.
حمایت .......... 🖤🌚
میشه اون دستای قشنگ رو روی دکمه دنبال کردن بزنی با این کارت دل یه دختر رو اکلیلی می کنی ✨
در زدم و با اجازه اون در رو باز کردم
مدیر : وای خدایا چی شده؟ چرا این شکلی شده؟
ا/ت : ببخشید میشه به همسرم زنگ بزنید؟ *اروم
مدیر : اره اره الان میگن بیاد دنبالت
رفتم توی کلاس تا کیفم رو بردارم که زمانی که در رو باز کردم
معلممون بلند شد سمتم امد و دستم رو گرفت
معلم : ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت :بله خوبم * اروم
و به سمت میرم رفتم که قیافه کیو با اون دوستاش که با تمسخر نگام می کردن رو دیدم
چقدر یک ادم میتونه اشغال باشه
کیفم رو برداشتم و به سمت در مدرسه رفتم اروم حرکت کردم که مرد با کت سیاهش رو دیدم که با لبخند نگام می کنه
فکر کنم اگه اون نبود تا همین الانش هم دوام نمی اوردم منم بهش لبخند زدم و بهم نزدیک شد ولی زمانی که کبودی های روی بدنم رو دید لبخندش محو شد و به سرعت به سمتم دوید
جونگ کوک : ا/ت چی شده چرا بدنت کبوده؟ * نگران
لبخندم محو شد با رد شدن تموم اون لحظات جلوی چشمامام بغض بدی تموم وجودم رو گرفت و سرم رو توی سینش فرو بدم و خودم رو خالی کردم اونم منو محکم بغل کرد
جونگ کوک : کی اینکار رو باهات کرده
ا/ت : جون .. هق .. جونگ کوک اون بهم .. هق بهم .......
جونگ کوک : شششش فهمیدم اروم باش باشه همچی رو درست می کنم
.
« ویو جونگ کوک »
.
ا/ت رو توی ماشین گذاشتم
خونم به جوش امده بود چطور این مدرسه خراب شده اجازه میده همچین رفتاری با ا/ت من بشه می دونستم ا/ت قراره کمی به خاطر اینکه ما با هم قرار گذاشتیم و بعدش با هم ازدواج کردیم صد درصد اذیت بشه ولی این دیگه بیش از حد بود
در اتاق مدیرشون رو محکم باز کردم و رفتم یه سیلی محکم به مدیرشون زدم و یقش رو گرفتم
جونگ کوک : حرومزاده تو چطور......
مدیر : توضیح میدن اقای جئون
جونگ کوک : چی رو می خوای توضیح بدی عوضی این که همسر من رو توی مدرسه هر روز کتک می زدن اینکه امروز به همسرم تجاوز کردن پس توی اشغال توی این مدرسه چیکار می کنی ها؟ خودتون رو اماده کنید چون من تا زمانی که در اینجا رو تخته نکنم دست بردار نیستم
از اون مدرسه لعنتی بیرون امد و سوار ماشین شدم به ا/ت نگاه کردم که همون طور که گریه هاش روی صورتش مونده بود خوابش برده بود لبخندی بهش زدم و دستم رو به سمت گونش بردم و اشکاش رو پاک کردم و روی پیشونیش بوسه ای زدم
جونگ کوک : قول میدم همه چیز درست بشه فرشته من .....
.
.
.
بچه ها من به یک نتیجه رسیدم
اینکه من اصلا نمی تون م تک پارتی بنویسم
هی میام سعی کنم طولانی نشه ها ولی اصلا نمی تونم
درکل ببخشید اگه می بینید هی پارتی طولانی میشه
.
حمایت .......... 🖤🌚
میشه اون دستای قشنگ رو روی دکمه دنبال کردن بزنی با این کارت دل یه دختر رو اکلیلی می کنی ✨
۲۱.۵k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.