عاشقم باش love me
#عاشقم_باش #love_me
#پارت_17
منم شروع کردم غر غر و هی میسوزه میسوزه در می آوردم که خلاصه بعد از هزار تا مکافات بکیهون موفق شد پامو پانسمان کنه اما حالا عبن اردک راه میرفتم و زانوم که خم میشد پام میسوخت
بک_چایی میخوری با کاکائو?
لامصب انگار ذهنمو میخونه خیلی ازش خوشم اومده
چی?ازش خوشم اومده?نه نه اون فقط پسر خوبیه
من_اوهوم😊
بک رفت و دو دقیقه بعد با چایی و پیراشگی اومد و یه جعبه کاکائو
بک_بفرمایید مادمازل
آ_ممنونم
بک_نوش جان😊
سکوتی بینمون برقرار شده بود که خیلی آزار دهنده بود , در همین حین بکهیون سکوت رو شکست
بک_اممم خب شما اینجا مسئول چه کاری هستید?آخه تا به حال ندیده بودمتون
آ_اممم راستش فعلا هیچی اما امروز برایه مصاحبه کاری اومده بودم
بک_اوه جدی?خب حالا واسه چه کاری اومده بودید مصاحبه
آ_قراره یه استایلیست انتخاب کنن منم برایه همین اومدم
بک_اوه چه خوب ,امیدوارم که قبول بشی😊
آ_ممنونم
*داستان از نگاه بک*
آ_خب شما مسئول چی هستین اینجا?چیکار میکنید?
بک_اممم راستش...خب
یکمی حول شده بودم دلم نمیخواست بهش بگم یه خواننده هستم شاید...هوفففف چی بگم?اگه قبول بشه برایه شغلش که میفهمه و نمیتونم دروغ بگم
بک_اممم...خب...من یکی از خواننده هایه گروه اکسو هستم
آ_اوه جدی?اسم گروهشو یبار شنیدم
بک_فقط یکباررررر?خیلی کمه تقریبا مارو نصف جهان میشناسن
دختره خیلی ریلکس و بی ذوق گفت
آ_جدی?چه خوب خوشبحالتون(خخخخخ کلا استادن این دخترا تو قهوه ای کردن بقیه)
بک_فقط همین?خوشبحالمون?
آ_امممم خب...چی بگم?نکنه انتظار داری بلند شم برقصم?
چه دختریه ها زبون دراز
بک_خب خودتو معرفی نکردی مادمازل زبان دراز?
آ_جیــــغ بی ادب من زبانم درازههههه😡 ?اصلا نمیگم😒
بک_میدونی الان داری با آرزویه چند تا دختر حرف میزنی?(دیوث از خود مچکر😂 )
*داستان از نگاه آت*
ایـــــش پسره از خود مچکر
آ_ایــــش خیلی به خودت مینازیا😒
بک_به خودم ننازم به کی بنازم?حتما به تو
آ_واااااا شما پسرا دیوونه اید بخداااا
بک_اصلا من غلط کردم,خوتو معرفی نمیکنی?
اینو پرسید منم که خیلی دلم میخواست اذیتش کنم گفتم:
آ_امممم... تا ببینم چی میشه😊
بعدم لبخندی زدمو از جام بلند شدم
بک_اِاا کجا?میخوای بری?
#پارت_17
منم شروع کردم غر غر و هی میسوزه میسوزه در می آوردم که خلاصه بعد از هزار تا مکافات بکیهون موفق شد پامو پانسمان کنه اما حالا عبن اردک راه میرفتم و زانوم که خم میشد پام میسوخت
بک_چایی میخوری با کاکائو?
لامصب انگار ذهنمو میخونه خیلی ازش خوشم اومده
چی?ازش خوشم اومده?نه نه اون فقط پسر خوبیه
من_اوهوم😊
بک رفت و دو دقیقه بعد با چایی و پیراشگی اومد و یه جعبه کاکائو
بک_بفرمایید مادمازل
آ_ممنونم
بک_نوش جان😊
سکوتی بینمون برقرار شده بود که خیلی آزار دهنده بود , در همین حین بکهیون سکوت رو شکست
بک_اممم خب شما اینجا مسئول چه کاری هستید?آخه تا به حال ندیده بودمتون
آ_اممم راستش فعلا هیچی اما امروز برایه مصاحبه کاری اومده بودم
بک_اوه جدی?خب حالا واسه چه کاری اومده بودید مصاحبه
آ_قراره یه استایلیست انتخاب کنن منم برایه همین اومدم
بک_اوه چه خوب ,امیدوارم که قبول بشی😊
آ_ممنونم
*داستان از نگاه بک*
آ_خب شما مسئول چی هستین اینجا?چیکار میکنید?
بک_اممم راستش...خب
یکمی حول شده بودم دلم نمیخواست بهش بگم یه خواننده هستم شاید...هوفففف چی بگم?اگه قبول بشه برایه شغلش که میفهمه و نمیتونم دروغ بگم
بک_اممم...خب...من یکی از خواننده هایه گروه اکسو هستم
آ_اوه جدی?اسم گروهشو یبار شنیدم
بک_فقط یکباررررر?خیلی کمه تقریبا مارو نصف جهان میشناسن
دختره خیلی ریلکس و بی ذوق گفت
آ_جدی?چه خوب خوشبحالتون(خخخخخ کلا استادن این دخترا تو قهوه ای کردن بقیه)
بک_فقط همین?خوشبحالمون?
آ_امممم خب...چی بگم?نکنه انتظار داری بلند شم برقصم?
چه دختریه ها زبون دراز
بک_خب خودتو معرفی نکردی مادمازل زبان دراز?
آ_جیــــغ بی ادب من زبانم درازههههه😡 ?اصلا نمیگم😒
بک_میدونی الان داری با آرزویه چند تا دختر حرف میزنی?(دیوث از خود مچکر😂 )
*داستان از نگاه آت*
ایـــــش پسره از خود مچکر
آ_ایــــش خیلی به خودت مینازیا😒
بک_به خودم ننازم به کی بنازم?حتما به تو
آ_واااااا شما پسرا دیوونه اید بخداااا
بک_اصلا من غلط کردم,خوتو معرفی نمیکنی?
اینو پرسید منم که خیلی دلم میخواست اذیتش کنم گفتم:
آ_امممم... تا ببینم چی میشه😊
بعدم لبخندی زدمو از جام بلند شدم
بک_اِاا کجا?میخوای بری?
۳.۲k
۲۵ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.