عاشقم باش love me
#عاشقم_باش #love_me
#پارت_19
دی.او_چی شده کایا?
_یاااا(هی)شما کجایید پس?عجله کنید زود بیاید منیجر کارمون داره
سه_پوفففف حالا کلی غر میزنه کجا بودید,بریم پسرا
داشتم همشونو با تعجب نگاه میکردم که دی.او برگشت و گفت:
_زود بریا همین حالا برو
_ب...باشه
_الان بریااااا
و بعد از در راهرو رفتن بیرون منم راهمو کج کردم به سمت راهرو بقلی که صدایه خنده هایه دختری از اتاقی در ته راهرو توجهمو جلب کرد , رفتم سمت آسانسور دکمشو فشار دادم تا بیاد پایین این سِری صدایه خنده هایه دختره بلند تر شد یه نگاه به آسانسور بقلم کردم و یه نگاهم به ته راهرو که خیلی متروکه میزد, اما خب یه دختر اونجا چیکار میتونه داشته باشه?اصلا به منچه چرا انقدر فضولیم گل کرده?بهتره برم بالا تا دیر نشده شاید باهام کار مهمی دارن صدایه دینگ آسانسور اومد و همون لحظه درش باز شد ,سوار آسانسور شدم و دکمه طبقه پنجم رو فشار دادم _خب اون پسره دی او چی گفت? گفت که با آسانسور برم طبقه پنجم و بد بپیچم تو راهرو A و برم تو اتاق جانگ سو جین ( از خودم ساختم اسمشو:/اسم مرد میشه حسابش کرد دیگه?😅 )
بعد از هزار بار دور خودم پیچ و تاب خوردن بالاخره تونستم اتاقشو پیدا کنم از اونجا که جلویه دفترش شیشه ای بود میشد داخلشو دید رفتم جلو و در زدم مردی که پشت میز نشسته بود و درحال امضا کردن چندتا برگه بود سرشو از رویه میز بلند کرد و نگاهی به من انداخت
_بیا تو
رفتم داخل
_اممم...سلام من ستیا هستم شما آقایه جانگ هستید?
_اوه ستیا بله درست اومدید من مستر جانگ سو جین هستم
_لطفا بشینید
_رفتمو رویه صندلیِ کنار میز نشستم
_خب خانوم ستیا,شما برایه مصاحبه کار اومده بودید درسته?
_بله,تا همین یک ساعت پیش اَزمون داشتن آزمون میگرفتن و گفتن اگه قبول بشیم فردا بهمون زنگ میزنن
_آها خب , از اونجایی که فردا یکی از گروه ها کنسرت دارن و حتما به یک استایلیست و گریمور احتیاج دارن ,ماهم تصمیم گرفتیم که امروز خبر کسایی که استخدام میشن رو بهشون بدیم تا از فردا بیان سرکارشونو با اعضایه گروه ها آشنا بشن
_و خب شما به عنوان یک گریمور استخدام شدین
این رو که گفت شروع کردم به جیغ جیغ کردن و بالا و پایین پریدن
_جدییییی میگین?
_خانوم محترم به من میخوره با کسی شوخی داشته باشم?😒
نگاهی به چهرش و تیپ و قیافش انداختم یه عینک ته استکانی و موهایه خیلی مرتب و یه چهره جدی و پیر
_اممم...نه
_خب,از آشناییتون خوشبختم خانوم ستیا
_منم همینطور مستر جانگ
_خب بزارید یکمی درمورد حقوق و مزایاتون صحبت کنیم تا یادمون نرفته و اینم بگم که شما قراره گریمور گروه اکسو بشین البته اگه با هم به توافق برسیم
بعد از یک ساعت وراجی کردن و امضا کردن چندتا برگه مرگه و قرار داد یکسال و نیمه کارمون تموم شد بلند شدم که از در برم بیرون و خداحافظی کنم که یهو یاد آتی افتادم و دوباره نشستم راستی ببخشید خانوم آتنا یوسفی قبول شدن برایه استخدام (آتی فامیلمون شد یوسفی😂 چیزی نیومد تو ذهنم برایه الان خخخ آتنا یوسفی و دیانا یوسفی😂 هاهاها در اصل میشه دنیا)
_همونی که استایلیست بود?
_بله,بله همون
_ایشون هم قبول شدن ولی مگه شما نسبتی باهاشون دارید که میپرسید?
__بله دوستمه
_اوه پس کارمون راحت تر شد
_چرا?
_چون میتونم هردوتون رو تویه یک گروه بزارم یعنی هردوتون استایلیست و گریمور گروه اکسو بشید
دلم میخواست از خوشحالی جیغ بکشم اما آبروم میرفت پس ساکت نشستم سرجام تا بعد برم خودمو تخلیه کنم
_و اینجوری خیلی بهتر میشه چون با هم میتونید بیشتر از دیگران تویه استایل پسرا کنار بیاید 😊
#پارت_19
دی.او_چی شده کایا?
_یاااا(هی)شما کجایید پس?عجله کنید زود بیاید منیجر کارمون داره
سه_پوفففف حالا کلی غر میزنه کجا بودید,بریم پسرا
داشتم همشونو با تعجب نگاه میکردم که دی.او برگشت و گفت:
_زود بریا همین حالا برو
_ب...باشه
_الان بریااااا
و بعد از در راهرو رفتن بیرون منم راهمو کج کردم به سمت راهرو بقلی که صدایه خنده هایه دختری از اتاقی در ته راهرو توجهمو جلب کرد , رفتم سمت آسانسور دکمشو فشار دادم تا بیاد پایین این سِری صدایه خنده هایه دختره بلند تر شد یه نگاه به آسانسور بقلم کردم و یه نگاهم به ته راهرو که خیلی متروکه میزد, اما خب یه دختر اونجا چیکار میتونه داشته باشه?اصلا به منچه چرا انقدر فضولیم گل کرده?بهتره برم بالا تا دیر نشده شاید باهام کار مهمی دارن صدایه دینگ آسانسور اومد و همون لحظه درش باز شد ,سوار آسانسور شدم و دکمه طبقه پنجم رو فشار دادم _خب اون پسره دی او چی گفت? گفت که با آسانسور برم طبقه پنجم و بد بپیچم تو راهرو A و برم تو اتاق جانگ سو جین ( از خودم ساختم اسمشو:/اسم مرد میشه حسابش کرد دیگه?😅 )
بعد از هزار بار دور خودم پیچ و تاب خوردن بالاخره تونستم اتاقشو پیدا کنم از اونجا که جلویه دفترش شیشه ای بود میشد داخلشو دید رفتم جلو و در زدم مردی که پشت میز نشسته بود و درحال امضا کردن چندتا برگه بود سرشو از رویه میز بلند کرد و نگاهی به من انداخت
_بیا تو
رفتم داخل
_اممم...سلام من ستیا هستم شما آقایه جانگ هستید?
_اوه ستیا بله درست اومدید من مستر جانگ سو جین هستم
_لطفا بشینید
_رفتمو رویه صندلیِ کنار میز نشستم
_خب خانوم ستیا,شما برایه مصاحبه کار اومده بودید درسته?
_بله,تا همین یک ساعت پیش اَزمون داشتن آزمون میگرفتن و گفتن اگه قبول بشیم فردا بهمون زنگ میزنن
_آها خب , از اونجایی که فردا یکی از گروه ها کنسرت دارن و حتما به یک استایلیست و گریمور احتیاج دارن ,ماهم تصمیم گرفتیم که امروز خبر کسایی که استخدام میشن رو بهشون بدیم تا از فردا بیان سرکارشونو با اعضایه گروه ها آشنا بشن
_و خب شما به عنوان یک گریمور استخدام شدین
این رو که گفت شروع کردم به جیغ جیغ کردن و بالا و پایین پریدن
_جدییییی میگین?
_خانوم محترم به من میخوره با کسی شوخی داشته باشم?😒
نگاهی به چهرش و تیپ و قیافش انداختم یه عینک ته استکانی و موهایه خیلی مرتب و یه چهره جدی و پیر
_اممم...نه
_خب,از آشناییتون خوشبختم خانوم ستیا
_منم همینطور مستر جانگ
_خب بزارید یکمی درمورد حقوق و مزایاتون صحبت کنیم تا یادمون نرفته و اینم بگم که شما قراره گریمور گروه اکسو بشین البته اگه با هم به توافق برسیم
بعد از یک ساعت وراجی کردن و امضا کردن چندتا برگه مرگه و قرار داد یکسال و نیمه کارمون تموم شد بلند شدم که از در برم بیرون و خداحافظی کنم که یهو یاد آتی افتادم و دوباره نشستم راستی ببخشید خانوم آتنا یوسفی قبول شدن برایه استخدام (آتی فامیلمون شد یوسفی😂 چیزی نیومد تو ذهنم برایه الان خخخ آتنا یوسفی و دیانا یوسفی😂 هاهاها در اصل میشه دنیا)
_همونی که استایلیست بود?
_بله,بله همون
_ایشون هم قبول شدن ولی مگه شما نسبتی باهاشون دارید که میپرسید?
__بله دوستمه
_اوه پس کارمون راحت تر شد
_چرا?
_چون میتونم هردوتون رو تویه یک گروه بزارم یعنی هردوتون استایلیست و گریمور گروه اکسو بشید
دلم میخواست از خوشحالی جیغ بکشم اما آبروم میرفت پس ساکت نشستم سرجام تا بعد برم خودمو تخلیه کنم
_و اینجوری خیلی بهتر میشه چون با هم میتونید بیشتر از دیگران تویه استایل پسرا کنار بیاید 😊
۴.۱k
۳۱ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.