چندپارتی درخواستی جیمین
چندپارتی درخواستی جیمین
p9
یونا:اول از همه یکی باید هانولو سر گرم کنه جیمین تو باید ببریش بیرون
جیمین:چرا من چرا تو نری
یونا:چون یه دختر باید واسه تزیین باشه
جیمین:خیله خب باشه
یونا:تو فقد ببرش بیرون بقیه کاراش با ما
جیمین:مطمئن؟
یونا:ارهه
جیمین:باشه
یونگی:پس دیگه لازم نیس هانول تو اتاق یونا بخوابه
یونا:هانول رف تو اتاق جیمین
یونگی:خب خوبه دیگه
یونا:بچه ها ساعت نهعه برین بخوابین
جیمین:بخدا فردا دانشگاه نداری
یونا:کار داریم باید وسایل بخریم کیک بخریم....
جیمین:باشه باشه فهمیدم
یونا:خب بریم بخوابیم
بقیه:بریم
جیمین:یونگی یه دقه بیا
یونگی:جان
جیمین:یه چیزی باید بهت بگم
یونگی:بگو
جیمین:دربارهی هانوله
یونگی:هانول چیزیش شده
جیمین:نه نهه
یونگی:پس چی
جیمین:من دوسش دارم
یونگی:پشماااااامممم
جیمین:الان نمیخوای پارم کنی
یونگی:نه بابا چرا
جیمین:خب خواهرته
یونگی:چون بهت اعتماد دارم کاریت ندارم
جیمین:خب راستش میخوام فردا موقع تولدش سورپرایزش کنم
یونگی:خیله خب باشه یونا داره صدام میکنه موفق باشی
جیمین:شب بخیر
(جیمین خوابید)
(توی اتاق یونا)
یونگی:یونا حدث بزن چیشده
یونا:چیی
یونگی:جیمین به هانول حس داره عررر
یونا:پشمااامم عالی شدددد حالام بزار من یه چیزی بگم پشم ریزون
یونگی: چییی
یونا:هانولم حس داره
یونگی:جاننننن پشماممم کی بهت گفت
فلش بک
(صبح موقع یونا بیدار شد که بره دانشگاه هانول هم قبل از اینکه بره حمام)
هانول:یونا قبل از اینکه بری باید یه چیزی بت بگم
یونا:جان سریع بگو دیرم میشه
هانول:راستش من به جیمین حس دارم
یونا:پشمااامم واقعاً
هانول:اوهوم
یونا:اوه اوه وای من باید برم دیرم میشه بعدا باهم حرف میزنیم
هانول:باشه خدافز
یونا:خدافز
پایان فلش بک
یونگی:چرا الان بهم میگییی
یونا:دیگه دیگه
یونگی:باشه بسه بیا بخوابیم
یونا:باشه
(فردا)
جیمین:هانوللللل هانول هانول هانول هانول هانول بیدارشووو
هانول:هاااا چیههه
جیمین:پاشو میخوایم بریم بیرون
هانول:اهههه ولم کن
جیمین:پاشو من منتظرم
هانول:عشششش باشه
جیمین:آفرین آماده شو
(اماده شد)
جیمین:خب بریم
هانول:بریم.....شماها نمیاین
یونگی:نه مانمیایم کار داریم
هانول: استغفرالله 📿
(توی ماشین)
جیمین:بریم خرید
هانول:وووییی اره بریم
جیمین:اینجا لباساش خیلی قشنگه
هانول:بریممم
یونگی پیام داد:رنگ مورد علاقه هانول چیه
پ،جیمین:خاک تو سر هردوتاتون که نمیدونین
هانول:بریم تو این پاساژه لباسش خیلی قشنگهه
جیمین:هانول زنگ مورد علاقت چیه
هانول:قرمزز
پ،جیمین:قرمز
پ،یونگی:اوکی
هانول:وایی جیمین این خیلی خوشگله میرم پروف کنم
جیمین:باشه
.............................................................................
اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p9
یونا:اول از همه یکی باید هانولو سر گرم کنه جیمین تو باید ببریش بیرون
جیمین:چرا من چرا تو نری
یونا:چون یه دختر باید واسه تزیین باشه
جیمین:خیله خب باشه
یونا:تو فقد ببرش بیرون بقیه کاراش با ما
جیمین:مطمئن؟
یونا:ارهه
جیمین:باشه
یونگی:پس دیگه لازم نیس هانول تو اتاق یونا بخوابه
یونا:هانول رف تو اتاق جیمین
یونگی:خب خوبه دیگه
یونا:بچه ها ساعت نهعه برین بخوابین
جیمین:بخدا فردا دانشگاه نداری
یونا:کار داریم باید وسایل بخریم کیک بخریم....
جیمین:باشه باشه فهمیدم
یونا:خب بریم بخوابیم
بقیه:بریم
جیمین:یونگی یه دقه بیا
یونگی:جان
جیمین:یه چیزی باید بهت بگم
یونگی:بگو
جیمین:دربارهی هانوله
یونگی:هانول چیزیش شده
جیمین:نه نهه
یونگی:پس چی
جیمین:من دوسش دارم
یونگی:پشماااااامممم
جیمین:الان نمیخوای پارم کنی
یونگی:نه بابا چرا
جیمین:خب خواهرته
یونگی:چون بهت اعتماد دارم کاریت ندارم
جیمین:خب راستش میخوام فردا موقع تولدش سورپرایزش کنم
یونگی:خیله خب باشه یونا داره صدام میکنه موفق باشی
جیمین:شب بخیر
(جیمین خوابید)
(توی اتاق یونا)
یونگی:یونا حدث بزن چیشده
یونا:چیی
یونگی:جیمین به هانول حس داره عررر
یونا:پشمااامم عالی شدددد حالام بزار من یه چیزی بگم پشم ریزون
یونگی: چییی
یونا:هانولم حس داره
یونگی:جاننننن پشماممم کی بهت گفت
فلش بک
(صبح موقع یونا بیدار شد که بره دانشگاه هانول هم قبل از اینکه بره حمام)
هانول:یونا قبل از اینکه بری باید یه چیزی بت بگم
یونا:جان سریع بگو دیرم میشه
هانول:راستش من به جیمین حس دارم
یونا:پشمااامم واقعاً
هانول:اوهوم
یونا:اوه اوه وای من باید برم دیرم میشه بعدا باهم حرف میزنیم
هانول:باشه خدافز
یونا:خدافز
پایان فلش بک
یونگی:چرا الان بهم میگییی
یونا:دیگه دیگه
یونگی:باشه بسه بیا بخوابیم
یونا:باشه
(فردا)
جیمین:هانوللللل هانول هانول هانول هانول هانول بیدارشووو
هانول:هاااا چیههه
جیمین:پاشو میخوایم بریم بیرون
هانول:اهههه ولم کن
جیمین:پاشو من منتظرم
هانول:عشششش باشه
جیمین:آفرین آماده شو
(اماده شد)
جیمین:خب بریم
هانول:بریم.....شماها نمیاین
یونگی:نه مانمیایم کار داریم
هانول: استغفرالله 📿
(توی ماشین)
جیمین:بریم خرید
هانول:وووییی اره بریم
جیمین:اینجا لباساش خیلی قشنگه
هانول:بریممم
یونگی پیام داد:رنگ مورد علاقه هانول چیه
پ،جیمین:خاک تو سر هردوتاتون که نمیدونین
هانول:بریم تو این پاساژه لباسش خیلی قشنگهه
جیمین:هانول زنگ مورد علاقت چیه
هانول:قرمزز
پ،جیمین:قرمز
پ،یونگی:اوکی
هانول:وایی جیمین این خیلی خوشگله میرم پروف کنم
جیمین:باشه
.............................................................................
اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۵.۵k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.