اصلن خوب شد برف اومد

اَصلَن خوب شد برف اومد
انگار یکی‌ صِدامون کرد از وسط مجلس ختم
بُردِمون تو حیاط
گفت یه دو دِیقه نفس بکش
نفس بکش آقاجون

برای تمام نفس هایی که حبس کردم تا اشکم جاری نشه
برای تمام بغضهایی که قورت دادم
باید به خودم سردی و نرمی لذت بخش برف و جایزه میدادم تا دل بچه سال و قهر کردم برگرده و بگه آشتی آشتی...
دیدگاه ها (۱۳)

‏ساعتی در نیمه شب هست که صدای موتور یخچال قطع میشه. اون ساعت...

من از کجای این قصه گذشتم؟راه درست بود؟چشمانم باز بود؟دیدم هم...

میخوام بنویسم برای دل خون خودمبرای دل خون کشورمبرای دل خون م...

یه زمانی خیلی زیاااااد در برابر بدی که در حقم میشد سکوت میکر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط