شبیهِ ماندنِ زنی سی ساله و تنها
شبیهِ ماندنِ زنی سی ساله و تنها
پایِ عشقِ راستینش،
ایستاده ام
ولی ویرانم...
شبیهِ رفتنِ مردی خسته در دلِ شب
در پیِ عطرِ موهای معشوقه ش،
لبخند می زنم
ولی دلتنگم...
شبیه اصرارِ کودکی لجباز
بر سرِ نگهداشتنِ عروسکِ کهنه اش،
گریه می کنم
ولی رهایت نمی کنم...
شقایق_عباسی
پایِ عشقِ راستینش،
ایستاده ام
ولی ویرانم...
شبیهِ رفتنِ مردی خسته در دلِ شب
در پیِ عطرِ موهای معشوقه ش،
لبخند می زنم
ولی دلتنگم...
شبیه اصرارِ کودکی لجباز
بر سرِ نگهداشتنِ عروسکِ کهنه اش،
گریه می کنم
ولی رهایت نمی کنم...
شقایق_عباسی
۱.۵k
۰۹ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.