۱۵پارت
۱۵پارت
هیون جونگ: لارا اون عروسک مال منههههه
لارا: نهههههه
(همینجور دعوا کش پیدا میکنه )
مدیر لی: عیشششش دعوا نکنید اه الان زنگ میزنم به والدینتونننن عیشششش بشین پارک لارا بشین پارک هیون جونگ
لارا \هیون جونگ : چشم خانم لی
....
ا.ت: خب کای بنظر تو این خونه رو چیکار کنیم از نظر معماری
درنگ درنگ درینگ ... زنگ موبایل
ا.ت: الو سلام خانم لی اتفاقی افتاده ؟
مدیر لی: بله هیون جونگ دعواش شده اگه میشه بیاید ی سر مهد
ا.ت: میام
.
.
.
مدیر لی« سلام آقای پارک
؟: ....
مدیر لی : لارا دعواش شده اگه میشه بیاید مهد
؟: ...
مدیر لی : باشه منتظرم خدانگهدار
....
.....
....
هیون جونگ: لارا اون عروسک مال منههههه
لارا: نهههههه
(همینجور دعوا کش پیدا میکنه )
مدیر لی: عیشششش دعوا نکنید اه الان زنگ میزنم به والدینتونننن عیشششش بشین پارک لارا بشین پارک هیون جونگ
لارا \هیون جونگ : چشم خانم لی
....
ا.ت: خب کای بنظر تو این خونه رو چیکار کنیم از نظر معماری
درنگ درنگ درینگ ... زنگ موبایل
ا.ت: الو سلام خانم لی اتفاقی افتاده ؟
مدیر لی: بله هیون جونگ دعواش شده اگه میشه بیاید ی سر مهد
ا.ت: میام
.
.
.
مدیر لی« سلام آقای پارک
؟: ....
مدیر لی : لارا دعواش شده اگه میشه بیاید مهد
؟: ...
مدیر لی : باشه منتظرم خدانگهدار
....
.....
....
۱۲.۹k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.