💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 72🤍✨
(کوک)
دیشب تو عروسی جاسوس پیدا کردن ک بیرون تیر اندازی کرد و همه جارو ب هم ریخت و بعدم یونا گم شد همه جا رو دنبالش گشتم چند روزه هیچی نخوردم تهیونگ و مینجی هم حالشون خیلی بده ن فقط اونا همه نگران یونان
ماشینو نگه داشتم و مشتامو میکوبیدم ب فرمون و گریه میکردم حالم خوب نیست احساس میکنم نمیتونم نفس بکشم یونا کجاست کجا رفت🥺💔.......
سرمو گذاشتم رو فرمون ک گوشیم زنگ خورد
نامی بود
کوک: بله
نامی: کوک خوبی حالت خوبه کجایی
کوک:نیستم ...خوب نیستم نمیدونم کجام فقط میدونم دور از شهرم
نامی: فک کنم یونا رو پیدا کردیم
کوک:چیییی واقعااااا
نامی:فک کنم اره کار یک گروه از هیتراس
کوک:یعنی چییی الان کجایین من کجا بیام
نامی:بیا خونه ی تهیونگ
کوک:اوکی اومدم
سریع ماشینو روشن کردم و اشکامو پس زدم و با سرعت ب سمت خونه ی ته حرکت کردم
part 72🤍✨
(کوک)
دیشب تو عروسی جاسوس پیدا کردن ک بیرون تیر اندازی کرد و همه جارو ب هم ریخت و بعدم یونا گم شد همه جا رو دنبالش گشتم چند روزه هیچی نخوردم تهیونگ و مینجی هم حالشون خیلی بده ن فقط اونا همه نگران یونان
ماشینو نگه داشتم و مشتامو میکوبیدم ب فرمون و گریه میکردم حالم خوب نیست احساس میکنم نمیتونم نفس بکشم یونا کجاست کجا رفت🥺💔.......
سرمو گذاشتم رو فرمون ک گوشیم زنگ خورد
نامی بود
کوک: بله
نامی: کوک خوبی حالت خوبه کجایی
کوک:نیستم ...خوب نیستم نمیدونم کجام فقط میدونم دور از شهرم
نامی: فک کنم یونا رو پیدا کردیم
کوک:چیییی واقعااااا
نامی:فک کنم اره کار یک گروه از هیتراس
کوک:یعنی چییی الان کجایین من کجا بیام
نامی:بیا خونه ی تهیونگ
کوک:اوکی اومدم
سریع ماشینو روشن کردم و اشکامو پس زدم و با سرعت ب سمت خونه ی ته حرکت کردم
۲.۶k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.