دنبال سکه می گردم

دنبال سکه می گردم
می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم
به روزهای خوب
به دل های بزرگ
به پدر پیرم
به جوانی مادرم
به کودکی که کوچه ها را خاطره کرد
می خواهم زنگ بزنم
به مسیر مدرسه ام
که خنده های مرا فراموش کرده
به نیمکت های پر از یادگاری مهر
به سفره ی وصله خورده ی خالی از نان
به زمستانی که با زمین قهر نبود
به چراغ نفتی رنگ و رو رفته ای
که همه ی ما را
با عشق دور هم جمع می کرد
می دانم آن خاطره ها از آن محل
کوچ کرده اند
می دانم هیچ سکه ای
در هیچ گوشی تلفنی
دیگر مرا به آن روزها وصل نخواهد کرد...
دیدگاه ها (۲)

دیدنت باعث دلتنگی من خواهد شدبعد هر آمدنت ، رفتن اگر هست... ...

ده سال بعد از حال این روزامبا کافه های بی تو درگیرمگفتم جهان...

.برای با تو بودن دیر بودبرای فراموش‌کردنت زود خیلی زودبادهای...

آرام بخش هاحافظه ام را پاک کرده اندامّادلم می گویدمن کسی راب...

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!تا به یٌمن مقدمت، بر...

تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستابی فروغم کرده سنگ بچه های رو...

« غرق شدن »جمله ی عجیبی است .انگار وصف حالم را میگوید .آنقدر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط