💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
ادامه یpart 24🤍✨
یونا:خوبم داداشی خوبم جو جونم ببخشید حواسم نبود رفتم تو جنگل گم شدم
جو ک انگار نگاهای حسود کوک رو دیده بود ازم فاصله گرفت و ادامه داد
جو:خوبه ک حالت خوبه و پیدا شدی دیگه تنها جایی نریا بگو خودم باهات بیام
اومدم چیزی بگم ک کوک پرید وسط حرفم و همینجوری ک خودشو ب من میچسبود گفت
کوک: خب عشقم بریم آها راستی جو یونا اگه جایی بخواد بره من خودم باهاش میرم تو زحمت نکش
جو: باشه فقط حواست ب خواهرم باشه ها
اینو گفت ک یهو سروکله ی تهیونگ پیدا شد
تهیونگ:اولن ک من داداششم و یونا فقط خواهر خودمه دومن این که شما دوتا فقط رفیق همین...
(تا پارت بعد)
ادامه یpart 24🤍✨
یونا:خوبم داداشی خوبم جو جونم ببخشید حواسم نبود رفتم تو جنگل گم شدم
جو ک انگار نگاهای حسود کوک رو دیده بود ازم فاصله گرفت و ادامه داد
جو:خوبه ک حالت خوبه و پیدا شدی دیگه تنها جایی نریا بگو خودم باهات بیام
اومدم چیزی بگم ک کوک پرید وسط حرفم و همینجوری ک خودشو ب من میچسبود گفت
کوک: خب عشقم بریم آها راستی جو یونا اگه جایی بخواد بره من خودم باهاش میرم تو زحمت نکش
جو: باشه فقط حواست ب خواهرم باشه ها
اینو گفت ک یهو سروکله ی تهیونگ پیدا شد
تهیونگ:اولن ک من داداششم و یونا فقط خواهر خودمه دومن این که شما دوتا فقط رفیق همین...
(تا پارت بعد)
۲.۹k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.