ترس
*ترس🖤🥀
P2
سلام
اعضا: سلام(به شدت سرد)
ویو
بدون هیچ حرف دیگه ی رفتم تو اتاقم شکمم خیلی درد میکرد اولش فکر کردم به خاطر اینه که از صبح هیچی نخوردم اما تاریخو که چک کردم دیدم بله پریود شدم رفتم تو حموم و نشستمـ تو وان اب گرم سرمو تکه دادم به وان و کلی گریه کردمـ نمیخواستمـ بیامـ اما با صدای داداش نامجون مجبور شدم پاشم دیگه لباسامو پوشیدم پدم گذاشتم و رفتم بیرون
بله داداش بامن کاری داشتید
نامجون. بیا پایین شام بخور
ممنون میل ندارم
نامجون. نگفتم میخوری یا نه گفتم بیا و بخور
چشم موهامو خشک کنم میام
(ادمین: بچه ها گفتم به توضیهی بدم که بیشتر بفهمید بچه تمام حرف های که لیا میزنه با ترسه چون از اعضا میترسه و تمام حرف های که پسرا به لیا میزنن سرد و جدیه)
موهامو که فر خیلی خوشگلی بود رو سشوار کشیدم و یکمم با ژل بهش حالت دادم و اکسسوری هامو انداختم و یکم تینت زدم و رفتم پایین و نشستم سر میز شام
ته. حالت بهتر شد
(غذا پرید تو گلوش) اره اره(لبخند فیک اما در اصل حالش افتضاح بود)
کوک. مگه چی شده بود
تا داداش ته خواست حرف بزنه من گفتم که هیچی فقط به خاطر این که صبحونه نخورده بودم یکم حالم بد شده بود
ویو ته
وقتی دیدم ات نمیخواد چیزی بفهمن دیگه هیچی نگفتم
ممنون (رفت اتاقش)
ویو
رفتم تو اتاقم لباسمو با لباس خواب عوض کردم اکسسوری هامو در اوردم
و به خاطر اینکه فردا تعطیل بود بدون انجام دادن تکالیفم به تختم رفتم و از دلدرد کلی گریه کردم حالم واقعا بد بود رنگم مثل گچ سفید شده بود و حالم افتضاح بود اگه هرکی منو میدید فکر میکرد الان از یه عمل سخت بیرون اومدم حالم خیلی خیلی خیلی بد بود داشتم از درد گریه میکردم که در اتافم باز سد سریع اشکامو پاک کردم و از تخت اومدم پایین
داداش اتفاقی افتاده
ته. اینو تو باید بگی
مگه چی شده
ته. گریه کردی ظهر حالت بد بود و سر میز شام چرا نگفتی که ظهر حالت بد بود
من فقط نخواستم کسیو ناراحت کنم ظهرم فقط به خاطر اینکه هیچی نخورده بودم اونطوری شد
ته. چه جالب اهان اون وقت الان چرا چشمات قرمزه الان چته
یکم بدنم درد میکنه
ته. به خاطر این؟
اره(لبخند فیک)
ته. لیا؟
بله داداش
ته. به من دروغ نگو الان چرا داشتی گریه میکردی
داداش گفتم دیگه هیچی نیست
ته. ...
P2
سلام
اعضا: سلام(به شدت سرد)
ویو
بدون هیچ حرف دیگه ی رفتم تو اتاقم شکمم خیلی درد میکرد اولش فکر کردم به خاطر اینه که از صبح هیچی نخوردم اما تاریخو که چک کردم دیدم بله پریود شدم رفتم تو حموم و نشستمـ تو وان اب گرم سرمو تکه دادم به وان و کلی گریه کردمـ نمیخواستمـ بیامـ اما با صدای داداش نامجون مجبور شدم پاشم دیگه لباسامو پوشیدم پدم گذاشتم و رفتم بیرون
بله داداش بامن کاری داشتید
نامجون. بیا پایین شام بخور
ممنون میل ندارم
نامجون. نگفتم میخوری یا نه گفتم بیا و بخور
چشم موهامو خشک کنم میام
(ادمین: بچه ها گفتم به توضیهی بدم که بیشتر بفهمید بچه تمام حرف های که لیا میزنه با ترسه چون از اعضا میترسه و تمام حرف های که پسرا به لیا میزنن سرد و جدیه)
موهامو که فر خیلی خوشگلی بود رو سشوار کشیدم و یکمم با ژل بهش حالت دادم و اکسسوری هامو انداختم و یکم تینت زدم و رفتم پایین و نشستم سر میز شام
ته. حالت بهتر شد
(غذا پرید تو گلوش) اره اره(لبخند فیک اما در اصل حالش افتضاح بود)
کوک. مگه چی شده بود
تا داداش ته خواست حرف بزنه من گفتم که هیچی فقط به خاطر این که صبحونه نخورده بودم یکم حالم بد شده بود
ویو ته
وقتی دیدم ات نمیخواد چیزی بفهمن دیگه هیچی نگفتم
ممنون (رفت اتاقش)
ویو
رفتم تو اتاقم لباسمو با لباس خواب عوض کردم اکسسوری هامو در اوردم
و به خاطر اینکه فردا تعطیل بود بدون انجام دادن تکالیفم به تختم رفتم و از دلدرد کلی گریه کردم حالم واقعا بد بود رنگم مثل گچ سفید شده بود و حالم افتضاح بود اگه هرکی منو میدید فکر میکرد الان از یه عمل سخت بیرون اومدم حالم خیلی خیلی خیلی بد بود داشتم از درد گریه میکردم که در اتافم باز سد سریع اشکامو پاک کردم و از تخت اومدم پایین
داداش اتفاقی افتاده
ته. اینو تو باید بگی
مگه چی شده
ته. گریه کردی ظهر حالت بد بود و سر میز شام چرا نگفتی که ظهر حالت بد بود
من فقط نخواستم کسیو ناراحت کنم ظهرم فقط به خاطر اینکه هیچی نخورده بودم اونطوری شد
ته. چه جالب اهان اون وقت الان چرا چشمات قرمزه الان چته
یکم بدنم درد میکنه
ته. به خاطر این؟
اره(لبخند فیک)
ته. لیا؟
بله داداش
ته. به من دروغ نگو الان چرا داشتی گریه میکردی
داداش گفتم دیگه هیچی نیست
ته. ...
- ۸.۵k
- ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط