ترس
*ترس🖤🥀
P3
ته. لیا
بله
ته. پریودی
چی نه
ته. دروغ نگو اون کیسه ی اب گرم چیه اونجا
اره(خجالت و بیحال)
ته. نمیخواد خجالت بکشی این یه چیز طبیعیه گونشو نوازش میکنه
تعجب کردم از ابن کارس اون هیچ وفت منو نوازش نکرده بود نه تنها داداش تهیونگ بلکه هیچکدومشون
ته. همینجا وایسا الان میام
چشم
ویوته.
رفتم براش چشب درد پریودی و مسکن برداشتم و بردم براش
دراز کشیده بودم و سعی میکردم گریه نکنم چون واقعا یکم دیگه ادامه پیدا میکرد بیهوش میشدم که یهو داداش اومد تو سریع بلند شدم
ته. بیا این مسکن و بخور دردت کم میشه اینم چسب درد اون کیسه جواب نمیده
خیلی ممنونم (بغض)
ته. خواهش میکنم لیا
بله (بغض)
ته. چرا اینقدر بغض داری
هیچی نیست فقط یکم درد دارم داداش شما نگران من نباشید همین که اینارو اوردید خیلی لطف کردید من اگه بخوابم خوب میشم
ته. اما انگار خیلی درد داری
نه مهم نیست
ته. باشه شم بخیر
شب بخیر خیلی ممنون
هوپی. وایییییی
ته. عه زهرمار چته
هوپی. تو نصف شبی اینجا چیکار میکنی
ته. یا بگم
هوپی. خوب اومدیم تو بالکن بگو ببینم
ته. داشتم از کنار اتاق لیا رد میسدم صدای هق هق های وحشتناک شنیدم رفتم و پرسیدم اولش نمیگفت امت بعد از زیر زبونش کشیدم و فهمیدم پریودی و به شدت درد داره منم براس مسکن و چسد درد بردم انقدرم از من تشکر کرد خودم خجالت کشیدم میدونی چیه جیهوپ بنظرم لیا این روزا حالش بده
هوپی. چطور؟
ته. امروز که رفته بودم دنبالش (تمام اتفاقات رو تعریف کرد)
هوپی. تهیونگ چرا اینارو بهش گفتی اخه
ته. هوف نمیدونم واقعا اصلا خیلی پشیمونم احساس میکنم یکم باهاش بد کردیم
هوپی. یکم؟ ما خیلی باهاش بد کردیم
ته. بنظرم بهتره براش جبران کنیم
هوپی. اره
ته. خیلی خوب بلند شو بریم بخوابیم
هوپی. اره اما من قبلش برم به لیا یه سر بزنم
ته. اره فکر خوبیه من دبگه برم بخوابم
هوپی. باشه شبت بخیر (رفتم در اتاقش صدای جیغ های خفیف شنیدم سریع رفتم توکه دیدم داره به طرز وحشناکی گریه میکنه وقتی منو دید سریع از رخت خوابس اومد بیرون و سعی داشت گریشو محار کنه اما نمیتونست حالش خیلی افتضاح بود)
داداش(هق هق وحشتناک)
هوپی. ...
P3
ته. لیا
بله
ته. پریودی
چی نه
ته. دروغ نگو اون کیسه ی اب گرم چیه اونجا
اره(خجالت و بیحال)
ته. نمیخواد خجالت بکشی این یه چیز طبیعیه گونشو نوازش میکنه
تعجب کردم از ابن کارس اون هیچ وفت منو نوازش نکرده بود نه تنها داداش تهیونگ بلکه هیچکدومشون
ته. همینجا وایسا الان میام
چشم
ویوته.
رفتم براش چشب درد پریودی و مسکن برداشتم و بردم براش
دراز کشیده بودم و سعی میکردم گریه نکنم چون واقعا یکم دیگه ادامه پیدا میکرد بیهوش میشدم که یهو داداش اومد تو سریع بلند شدم
ته. بیا این مسکن و بخور دردت کم میشه اینم چسب درد اون کیسه جواب نمیده
خیلی ممنونم (بغض)
ته. خواهش میکنم لیا
بله (بغض)
ته. چرا اینقدر بغض داری
هیچی نیست فقط یکم درد دارم داداش شما نگران من نباشید همین که اینارو اوردید خیلی لطف کردید من اگه بخوابم خوب میشم
ته. اما انگار خیلی درد داری
نه مهم نیست
ته. باشه شم بخیر
شب بخیر خیلی ممنون
هوپی. وایییییی
ته. عه زهرمار چته
هوپی. تو نصف شبی اینجا چیکار میکنی
ته. یا بگم
هوپی. خوب اومدیم تو بالکن بگو ببینم
ته. داشتم از کنار اتاق لیا رد میسدم صدای هق هق های وحشتناک شنیدم رفتم و پرسیدم اولش نمیگفت امت بعد از زیر زبونش کشیدم و فهمیدم پریودی و به شدت درد داره منم براس مسکن و چسد درد بردم انقدرم از من تشکر کرد خودم خجالت کشیدم میدونی چیه جیهوپ بنظرم لیا این روزا حالش بده
هوپی. چطور؟
ته. امروز که رفته بودم دنبالش (تمام اتفاقات رو تعریف کرد)
هوپی. تهیونگ چرا اینارو بهش گفتی اخه
ته. هوف نمیدونم واقعا اصلا خیلی پشیمونم احساس میکنم یکم باهاش بد کردیم
هوپی. یکم؟ ما خیلی باهاش بد کردیم
ته. بنظرم بهتره براش جبران کنیم
هوپی. اره
ته. خیلی خوب بلند شو بریم بخوابیم
هوپی. اره اما من قبلش برم به لیا یه سر بزنم
ته. اره فکر خوبیه من دبگه برم بخوابم
هوپی. باشه شبت بخیر (رفتم در اتاقش صدای جیغ های خفیف شنیدم سریع رفتم توکه دیدم داره به طرز وحشناکی گریه میکنه وقتی منو دید سریع از رخت خوابس اومد بیرون و سعی داشت گریشو محار کنه اما نمیتونست حالش خیلی افتضاح بود)
داداش(هق هق وحشتناک)
هوپی. ...
- ۸.۱k
- ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط