وقتی باهم قهر بودین و تو

وقتی باهم قهر بودین و تو...😓💔
شات ۱
نویسنده : پارک جیون
هوسوک و میونگ جو
۳ شاتی
درخواستی

                  ▹ · – · – · – · –· –· 𖥸 · – · – · – · –· – ◃

بیا دستاتو بده به من
گم شیم تو دنیای خودمون.
همون دنیایی که فقط منم و تو
همون دنیا که پر از اهنگایی که واسه هم میفرستیم .
همون دنیایی که من سکوت میکنمو تو به سکوتم گوش میدی .
همون دنیایی که تو برای تو دردا یه آغوش میشی.
همون دنیایی که فقط من و تو میدونیم چقدر قشنگه.
بیا بریم،بیا بریم تو دنیای خودمون.
همونجا که من واسه همیشه دارمت،
همونجا که تو شبیه دیونه ها داد میزنی
«دوست دارم»

_________________________________________________________

میونگ جو :ببین هوسوکا دارم مثل آدم بهت میگم ...

هوسوک : هی احمق جون ...یکم فکر کن نو چطور میتونی مثل آدم باهام صحبت کنی وقتی یکم انسانیت تو وجودت نیست !

میونگ جو : هی بفهم داری چی میگی !

هوسوک :چسب میسیز یون !

میونگ جو :من ... میتونم ... با هرکی ...که دلم میخواد ...بیرون برم ...و به تو ام هیچ ربطی ...تکرار میکنم هیچ ربطی ...نداره !(*شمرده ، شمرده

هوسوک دست مردونش رو بالا برد و خواست بزنه تو صورت ظریف دختر ...با اینکه میونگ جو خیلی پر رو فقط بهش نگاه میکرد اما خودش رو کنترل کرد !

هوسوک : دو ثانیه از جلو چشمام گمشو تا یکم آروم شم بعد باهم صحبت میکنیم !

میونگ جو نیشخندی میزنه و میگه : چسب جناب جانگ!

(*فقط منم که دلم میخواد میونگ جو رو جر بدم؟•-•
دیدگاه ها (۰)

وقتی باهم قهر بودین و تو...😓💔شات ۲نویسنده : پارک جیون هوسوک ...

وقتی باهم قهر بودین و تو...😓💔شات ۳(آخرنویسنده : پارک جیون هو...

ادامه...نامجون متوجه شد دختر یاداوری روز اولی که هم رو دیدن ...

وقتی پریود بودی و ...🤐نویسنده : پارک جیون نامجون و میاتکپار...

#معشوقه_عالیجناب Pt: ²روز شنبه: صبح زود بیدار شدم و با ذوق ب...

رمان جیمین

سناریو بیبی مانستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط