منطقه ممنوعه عشق
#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:64
با صدای پی در پی بوق ماشینی به خودم اومدم سر چرخوندم وقت داشتم تا بپرم ولی اینقدری پر بودم که تکونی نخوردم
چشامو بستم و منتظر اون صحنه موندم ولی با کشیده شدن دستم توسط کسی و پرت شدن تو بغـ...لش چشام باز کردم.
اخمی رو ابروهاش نشست و من و کنار زد
جونگکوک:مرض داری؟نمیتونی بپری؟انقد صدات کردم کر بودی؟اگه بلایی سرت میومد چیکار میکردم ها؟میدونی داشتی خودتو برای همیشه رها میکردی؟
ات: هوم
جونگکوک:زهرمار و هوم کوفت و هوم هی هوم هوم رو هوم کراش زدی؟
ات: هوم
دستشو قاب صورتم کردو گفت
جونگکوک: چرا این کارو کردی؟
ات:میخام بمیرم
جونگکوک: غلط کردی! من بدون تو چیکار کنم ها؟
ات: اون وقت برو دوست دخترتو بگیر
جونگکوک: منو مسخره کردی؟
ات: هوم
جونگکوک: ای خدا یکمی هم که شده بت این عقل بده!
بلند شدم و گفتم
ات: من میرم خونه
جونگکوک:منم میام وایسا باهم بریم.
سری تکون دادم و باهم بع سمت خونه رفتیم.
.....
وارد خونه شدیم به سمت اتاق رفتم که گفت
جونگکوک: افسرده شدی!
ات: اهوم
جونگکوک:د ببند دیگه لامصب همش هوم هوم واقا ریـ..ـدی تو عصابم
ات:فردا طلاق میگیریم
جونگکوک:چی؟
بی توجه بهش وارد اتاق شدمو لباسامو کندم و رفتم داخل حموم.
شیر اب رو باز کردم و زیر دوش رفتم
اب سرد بود و بدنمو منجمد کرده بود حس خوبیو بهم میداد لـ...بـ..ام از شدت سرما میلرزید
که با باز شدن در حموم...
پارت:64
با صدای پی در پی بوق ماشینی به خودم اومدم سر چرخوندم وقت داشتم تا بپرم ولی اینقدری پر بودم که تکونی نخوردم
چشامو بستم و منتظر اون صحنه موندم ولی با کشیده شدن دستم توسط کسی و پرت شدن تو بغـ...لش چشام باز کردم.
اخمی رو ابروهاش نشست و من و کنار زد
جونگکوک:مرض داری؟نمیتونی بپری؟انقد صدات کردم کر بودی؟اگه بلایی سرت میومد چیکار میکردم ها؟میدونی داشتی خودتو برای همیشه رها میکردی؟
ات: هوم
جونگکوک:زهرمار و هوم کوفت و هوم هی هوم هوم رو هوم کراش زدی؟
ات: هوم
دستشو قاب صورتم کردو گفت
جونگکوک: چرا این کارو کردی؟
ات:میخام بمیرم
جونگکوک: غلط کردی! من بدون تو چیکار کنم ها؟
ات: اون وقت برو دوست دخترتو بگیر
جونگکوک: منو مسخره کردی؟
ات: هوم
جونگکوک: ای خدا یکمی هم که شده بت این عقل بده!
بلند شدم و گفتم
ات: من میرم خونه
جونگکوک:منم میام وایسا باهم بریم.
سری تکون دادم و باهم بع سمت خونه رفتیم.
.....
وارد خونه شدیم به سمت اتاق رفتم که گفت
جونگکوک: افسرده شدی!
ات: اهوم
جونگکوک:د ببند دیگه لامصب همش هوم هوم واقا ریـ..ـدی تو عصابم
ات:فردا طلاق میگیریم
جونگکوک:چی؟
بی توجه بهش وارد اتاق شدمو لباسامو کندم و رفتم داخل حموم.
شیر اب رو باز کردم و زیر دوش رفتم
اب سرد بود و بدنمو منجمد کرده بود حس خوبیو بهم میداد لـ...بـ..ام از شدت سرما میلرزید
که با باز شدن در حموم...
۱۲.۸k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.