منطقه ممنوعه عشق

#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:62

لبخند ضایه ای زدم و رو به پسرای همکلاسی گفتم:
ات:شما غیرت ندارین روی همکلاسیتون؟یارو نه نسبتی داره نه هیچی بعد میگه شوهرمه نمیخایین ادمش کنید؟
همه همو نگاه کردن که جونگکوک گفت:
جونگکوک:چی داری مگی؟
ات:حالا هم فاز نفهم گرفتی جناب؟
یهو یکی از پسرا گفت:
..:ات مثل خاهرمونه پس بیایین حسابشو برسیم.
با گرد شدن چشای جونگکوک پوزخندی زدم.
همه سمتش یورش بردن که گفتم
ات: وایسینننن. پشیمون شدم بخاطر این شانپانزه نمیخام تنبیه شین.
همه عقب رفتن که دست جونگکوک زیر پام رفت و تو هوا معلق موندم.
ات:چیکار میکنی؟
جونگکوک:بی ادب هم که شدی!
مسخره خندیدم و گفتم:
ات:بزرگ بشی یادت میره
پوکر نگام کرد و با قرار گرفتن لـ..بـ..اش رو لـ..بـ..ام چشام گرد شد.
...: وای چیکار کرد این؟
..: وای جونگکوک با این دختره قرار میزاره؟
...: رکب خوردم
ازم جدا شد که یکی زدم در دهنش و خودمو از بغـ..لش پرت کردم بیرون
ات:چیکار کردی؟
جونگکوک:هع هیچی خیلی ببخشید که باز اذیتت کردم.
بعد ازکلاس بیرون زد.
زده بودم رو خط قرمزش و ازم عصبی بود باید از دلش در میاوردم...

شرط پارت بعدی ۲۰لایک نظرتونم بگید