تکپارتی
#تکپارتی
ادامه ی قبلی
بست و لحظه ای بد درد تموم بدنشو فرا گرفت.فیلیکس که تازه به خودش اومده بود دختر رو پرت کرد اونور و گفت از خونش گم شه بیرون...خودشم با سرعت به بیرون دوید اما وسط خیابون خشکش زد... باورش نمیشد اون جسم خونی از عشقش باشه... آمبولانس کنارش بود و مردم داشتند بحث میکردند... آخرین چیزی که دید، پرستار هایی بودند که عشقشو سوار ماشین کردند و بعد چشماش سیاهی رفت و همون جا افتاد... چند نفر با دیدنش اون رو هم سوار آمبولانس کردند و به بیمارستان منتقل کردند اما.... هیچکدوم هیچ وقت زندگی نکردند... دخترک به خاطر ضربه ی شدید به سرش زنده نموند و پسر بعد از این اتفاق خودشو از دره پرت کرد.... اما کی میدونه؟ شاید توی دنیای دیگه باهم زندگی کنند و بچه دار بشن... یه زندگی خوب بعد از مرگ
پایان
ادامه ی قبلی
بست و لحظه ای بد درد تموم بدنشو فرا گرفت.فیلیکس که تازه به خودش اومده بود دختر رو پرت کرد اونور و گفت از خونش گم شه بیرون...خودشم با سرعت به بیرون دوید اما وسط خیابون خشکش زد... باورش نمیشد اون جسم خونی از عشقش باشه... آمبولانس کنارش بود و مردم داشتند بحث میکردند... آخرین چیزی که دید، پرستار هایی بودند که عشقشو سوار ماشین کردند و بعد چشماش سیاهی رفت و همون جا افتاد... چند نفر با دیدنش اون رو هم سوار آمبولانس کردند و به بیمارستان منتقل کردند اما.... هیچکدوم هیچ وقت زندگی نکردند... دخترک به خاطر ضربه ی شدید به سرش زنده نموند و پسر بعد از این اتفاق خودشو از دره پرت کرد.... اما کی میدونه؟ شاید توی دنیای دیگه باهم زندگی کنند و بچه دار بشن... یه زندگی خوب بعد از مرگ
پایان
۱۸.۹k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.